سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تمهیدات

گزیده ای از سخنرانی حجت الاسلام استاد ماندگاری در تجمع اعتراض آمیز مقابل دادگستری مشهد        

 ? فتنه از بیست سال پیش شروع شد

فتنه از بیست سال پیش شروع شد؛ از وقتی که پاداشهای آنچنانی به بعضی از مدیران و آقازاده ها دادند؛ لقمه حرام خوار، صحبتهای امام حسین علیه السلام هم به گوشش نمی رود و رو در رویش می ایستد.

 ? همه، آبرویشان را وسط بیاورند

هرکس امروز آبرویی دارد، به واسطه اسلام و خون شهداست؛ باید آن را برای دفاع از ولایت و مکتب به میدان بیاورد.

 ? فتنه 4 بعد دارد: قاعدین، ناکثین، قاسطین و مارقین

1. حزب قاعدین: ابو موسی اشعریها، کسانی که ادعای زیاد، عمامه های گنده، محاسن بلند و سابقه طولانی دارند، اما از جهاد و شهادت می ترسند. به امیرالمؤمنین می گفتند: به معاویه چه کار داری؟ امروز هم به ولی فقیه می گویند: چه کار به غزه و لبنان و عراق و افغانستان و شیعیان یمن داری؟ به کشور خودمان برسید!

 ? ما امروز مرجع تقلید قاعد نمی خواهیم

یک روز خطاب به بزرگان حوزه گفتم: اگر شما می گویید خدا لعنت کند کسانی را که بعد از پیغمبر از ولایت الهیه امیرالمؤمنین دفاع نکردند، امروز هم ما می گوییم: خدا لعنت کند کسانی را که امروز از ولایت الهیه ولی فقیه دفاع نمی کنند.

 ? منبرهایتان به برکت خون شهداست

جبهه اول فتنه خیلی هم وجیه هستند، بعضیشان در مشهد منبر دو هزار نفری دارند، ولی در منبرهاشان حتی یک کلمه از امام و شهدا و رهبری نمی گویند. بدبخت ها اگر نمی دانند، از پدربزرگشان بپرسند که در زمان رضاخان، روحانی باید از ترس، مخفیانه روضه می خواند، حالا به برکت خون شهدا دو هزار جوان آمده پای منبرشان!

 2. حزب ناکثین: پیمان شکنان. اینها ویژه خوران و ریاست طلبند. می گویند حالا که رئیسیم باید ما و بچه هایمان امکانات و امتیازات بیشتری بگیریم. اینها هم خیلی موجهند، طلحه و زبیرند.

? زبیر به واسطه پسرش از ولایت جدا شد.

این قصه طلحه و زبیر که روی منبرها می گوییم یا دروغ است، یا باید امروز مردم ببینند زبیری که "منّا أهل البیت" بود، به واسطه پسرش از ولایت جدا شد.

? بیعت کردند، اما برای منافع خودشان

اینها هم بعد از رحلت امام آمدند و با مقام معظم رهبری بیعت کردند، اما در بیعتشان دنبال منافع خودشان بودند، دنبال جایگاه خودشان بودند؛ غافلند روزی که هیچ اعتباری نداشتند همین ولایت دستشان را گرفت و بالایشان آورد و در جایگاه های حساس گذاشت تا از این بی آبروتر نشوند.

 ? امام نفرمود پشتیبان بچه های من باشید

همچنانکه ناکثین در خانه پیغمبر رفتند و همسر پپیغمبر را آوردند، اینها هم می روند افراد دسته سه و چهار بیت امام را می آورند. 21 جلد صحیفه امام را بگردید، یکجا نمی بینید امام فرموده باشد اگر راه را گم کردید، از طریق بچه های من راه را پیدا کنید، بلکه می فرماید پشتیبان ولایت فقیه باشید.

 ? مگر پدرم پادشاه بود که من ولی عهدش باشم؟

بعد از رحلت امام، چند نفر از همین طایفه آمدند پیش حاج احمد آقا، گفتند: مجتهدی، محبوبیت داری، ده سال هم مشاور بزرگترین رهبر سیاسی-مذهبی دنیا بودی. چرا تو ولی فقیه نشوی؟ فرمود: پدرم شاه نبود که من ولی عهدش باشم؛ پدرم ولی فقیه بود و امروز هم ولی فقیه منتخب خبرگان و مؤیّد به تأیید امام زمان باید جانشینش باشد.

? پسر هر که با بدان بنشست ...

به فرزند حاج احمد آقا می گوییم اگر می خواهی دنباله رو راه پدرت و امام باشی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام را از این عناصر منافق خالی کن. والا ما هیچ ابایی نداریم که بگوییم:"پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد"

 ? خط کش ما ولایت است

"إنّا نحن نزّلنا الذّکر و إنّا له لحافظون"، "و من أعرض عن ذکری فإنّ له معیشة ضنکا" امام صادق علیه السلام فرمودند منظور از ذکر، ولایت ما اهل البیت است. ما معتقدیم ولایت فقیه جدای از ولایت اهل بیت و رسول خدا و ولایت حضرت حق نیست.

? خیلی نترسید از این که بعضی سابقه دارها زیر سؤال بروند

نترسید از این که بعضی می روند همسر و خواهر و فرزند شهید را می آورند، ملاک برای ما خط مشی شهید است. در 55هزار وصیتنامه شهدا که بررسی شده، 70 هزار بار، یعنی در بعضی از آنها دو- سه بار تأکید شده بود که خون ما حفاظت از ولایت است.

? جعفر کذّاب هم فرزند شهید بود

ما خط شهید را از خانواده شهیدی که در خط ولایت نباشد نمی شناسیم. جعفر کذّاب، پسر امام هادی علیه السلام هم فرزند شهید بود! مهم برای ما خط ولایت است.

3. قاسطین: صفینی ها. قرآن را به جنگ علی علیه السلام بالای نیزه بردند. عده ای سطحی نگر شبهه کردند. در حالی که مالک اشتر تا کشتن معاویه یک قدم دیگر فاصله داشت، به او گفتند اگر می خواهی علی را زنده ببینی، برگرد. آقایان در دوران اصلاحات، 8 سال قانون اساسی را سر نیزه کردند و به جنگ ولی فقیه رفتند. در حالی که من دست روی قرآن می گذارم، اینها به یکی از قوانین قانون اساسی هم معتقد نیستند. از سطحی نگری دانش آموزان و دانشجویان استفاده کردند. امروز عمارها لازم است تا ابعاد شبهه را برای مردم مشخص کنند.

 4. مارقین: خوارج نهروان، پیشانی پینه بسته ها، سابقه دارها، نماز شب خوان ها؛ هیچ کس جرأت نمی کرد به اینها نزدیک شود. امیر المؤمنین فرمود خودم باید چشم فتنه را کور کنم. در نهروان، 4000هزار نفرشان را به درک واصل کرد. امروز ما از ولی امرمان می خواهیم که به پشتیبانی این مردم، به دعای ولی عصر و عنایت حضرت حق، خودش چشم فتنه را کور کند.

? نه یک قدم جلوتر، نه یک قدم عقب تر

ما نه ترسوییم، نه محافظه کاریم و نه عافیت طلب. ولی منتظر دستور ولیمان هستیم. جلوتر از آقایمان حرکت نمی کنیم. "المتقدّم لهم مارق و المتأخّر عنهم زاهق".

? خواص نمی خواهند سکوتشان را بشکنند؟

از قوه قضاییه قاطعیت می خواهیم. وزارت اطلاعات کی می خواهد مدارکش را رو کند؟! از صدا و سیما افشاگری می خواهیم. از نما یندگان ولی فقیه در استانها تبیین افشاگرانه و صراحت می خواهیم. از مراجع تقلید و اساتید حوزه و دانشگاه می خواهیم که اعلام تنفر کنند، هشدار بدهند و عاشورایی بودن خود را اعلان کنند.

? صبر می کنیم، اما بهانه نمی دهیم

ما کوچکترین بهانه ای به دشمن نمی دهیم. آنها می خواهند از ما بهانه بگیرند، ولی ما این آرزو را با آن ها به گور می فرستیم. ما حتی قرار است پیرو صبر امیر المؤمنین باشیم، که برای حفظ اسلام، کتک خوردن همسرش را هم تحمل کرد. ما منتظر دستور امام و ولی امرمان هستیم. ما سراپا گوشیم و سراپا شعور و شوریم.

 به نقل از مطالبه

با ولایت تا همیشه
[ جمعه 88/10/25 ] [ 4:40 عصر ] [ میثم ]

خدمت رهبر معظم انقلاب اسلامی؛

نایب امام عصر(عج) حضرت آیت الله خامنه ای ایدکم الله تعالی بتاییداته الخاصه

        «ما با حضرتعالی به عنوان وصی امام امت(ره) و نایب امام زمان(عج) تجدید بیعت کرده ایم و تا بذل جان در راه اجرای فرامین شما ایستاده ایم، همان گونه که پیش از این، درباره امام امت(ره) بوده ایم و بسیارند هنوز جوانانی که عشق به اسلام و شوق رضوان حق، آنان را در میدان انقلاب نگاه داشته است، با همان شوری که پیش از این داشته اند...

ما به جهاد فی سبیل الله عشق می ورزیم و این امری است فراتر از یک انجام وظیفه خشک و بی روح. این سخن یک فرد نیست، دست جماعتی است عظیم که به سوی حضرت شما دراز شده تا عاشقانه بیعت کند.

بسیارند کسانی که می دانند شمشیر زدن در رکاب شما برای پیروزی حق از همان اجری در پیشگاه خدا برخوردار است که شمشیر زدن در رکاب حضرت حجت(عج) و نه تنها آماده، که مشتاق بذل جان هستند. سر ما و فرمان شما...»

شهید سید مرتضی آوینی

 

نایب امام
[ شنبه 88/10/19 ] [ 9:20 عصر ] [ میثم ]

بسم الله الرحمان الرحیم

حضرت حسین علیه السلام از مدینه به همراه یاران در روز روشن و با اعلام همگانی هجرتی عظیم آغاز نمود... به مکه رسیدند و پس از انجام عمره مفرده، آنجا را به سوی موعد عشق ،کربلا، ترک گفتند.

بسیار دیده ای و شنیده ای سخن امام روح الله (ره) را «این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است»، محرمی که فرهنگ شهادت طلبی و آزاده زیستن را تا ابد برای جهانیان به ارمغان آورده و حفظ خواه کرد، فرهنگی برای نیل به حکومت جهانی حضرت حجت علیه السلام ...
انقلابی اسلامی که آخرین برکت عظیم فرهنگ عاشوراست و مقدمه ای برای حکومت جهانی اسلام...

و بنیانگذار این انقلاب اسلامی که خود از سلاله پاک ائمه معصومین علیهم السلام است و نائب الامام عجل الله تعالی فرجه الشریف در زمان غیبت ظاهری معصوم...

و رهبر معظم این انقلاب که ادامه دهنده همان راه و فرهنگ پر صلابت است و نایب الامام عجل الله تعالی فرجه الشریف پس از خمینی کبیر...

و گفته اند که «وقتی خدا بخواهد دین را حفظ کند، این گونه آن را حفظ می کند. این است که الان اگر کسی بخواهد بداند سند شش دانگ این کشور به نام کیست؟ باید گفت «سید الشهدا». کشور ایران را اسلام و خون سید الشهدا حفظ نمود.»1 و قلیلی از درک این مطلب عاجزند و دنبال مکر های سخیف خود هستند که غافل، و الله خیر الماکرین.

 

و دیدی لطف رهبری را در پیامی که برای مرحوم منتظری صادر نمودند.فردی که حاضر نبود حتی آقای را پیش از اسم رهبر بیاورد، چگونه مورد بخشش و محبت و طلب غفران قرار گرفت. و باید اعتراف کنیم که در شناخت ولی امر هنوز هم با این همه ادعاها عاجزیم...

گرگ ها خوب بدانند در این ایل غریب
گر پدر رفت تفنگ پدری هست هنوز
گرچه نیکان همگی بار سفر بر بستند
شیر مردی چو علی خامنه ای هست هنوز
گر امام شهدا نیست کنون در برمان
خلف صالح و مظلوم علی هست هنوز

---------------------

1-      آیت الله جوادی آملی
لینک مربوطه
http://www.tebyan.net/Politics_Social/News/Politics/2009/12/20/110977.html   


[ سه شنبه 88/10/1 ] [ 12:1 صبح ] [ میثم ]

بسم الله الرحمان الرحیم

«طلبة جوان حیران مانده بود، از سؤال قماربازان و پاسخ استاد! او به قماربازان گفته بود که قمار حرام است و از اساس باطل، او گفته بود که نباید قمار کنند و مال به دست آمده از قمار حرام است. اما قماربازان را هوای نفس مغلوب کرده و تا به صبح به سر میز، قاپ و تاس ریخته بودند و سر صبح دعوا گرفته بود که تاس کج ایستاده بر کنج میز قمار، بر سر کدام شماره آرام می گیرد تا اگر بیشتر بود این طرف و اگر کمتر بود رقیب این سوی میز زحمت یک شبه را به یغما ببرد. و چه کسی بهتر از طلبة جوان دیشبی؛ دعوا با او باز گفتند و طلبه سخت به تکاپو افتاد، ظاهراً تاس به عدد بیشتر متمایل بود ولی اصل عدم و استصحاب با طرف کمتر بود، آیا مورد از موارد تعارض ظاهر و اصل است یا چون ظاهر منعقد نیست، اصل بلامعارض جاری است؟ طلبه حواله به ظهر کرد و میان دالان مدرسه دست به دامان استاد فرزانه شد و مسأله باز گفت. استاد خندید! گفت: جواب، جواب دیشب بود!»1

ما در عرصه جنگ نرم نقطه قوتی داریم که آن «پیام» ماست؛ همانطور که امام روح الله فرمود «جهان تشنه تفکر اسلام ناب محمدی است...»؛ پیام ما پر مخاطب است همان گونه که می بینیم به هر جای جهان بدون ابهام رسیده وجدان ها را بیدار کرده و به مبارزه علیه استکبار کشانده است.

میبینی که چگونه می خواهند با اغتشاش و هوچی گری جلوی انتشار پیام امام روح الله و انقلاب اسلامی که همان پیام پیامبران و معصومین علیهم السلام از ابتدا تا خاتم است، را بگیرند. چه دشمنان خارجه و چه منافقان داخل؛ آن ها که حرفی و دلیل و منطقی ندارند، همانطور که در گذشته تنها شعار می دادند، حال می خواهند با موضوعات انحرافی جلوی رسیدن اصل پیام را بگیرند. زهی خیال باطل که فرشتگان از آن بالا به حرکات سخیف آن قلیل می خندند که خداوند متعال پشتوانه این نظام ولایی و اسلامی است.

ما در جریان جنگ نرم در میدان گسترده و پرهیاهوی امروز، دست خالی نیستیم چرا که پیام فراوانی داریم که باید به مخاطبان خود برسانیم؛ و در اولین قدم باید نیت ها را برای خداوند متعال خالص کنیم و تمام کارهایمان برای او باشد که هر کاری که رضای خدا در آن نباشد، ابتر خواهد بود و به نتیجه نمی رسد. «هر کس با خدا باشد خدا با اوست».

«فروپاشی کامل کمونیسم اگر چه اکنون دولت مستعجلی است برای دموکراسی غرب، اما حتی از میان سیاستمداران آمریکایی نیز هیچ کدام نیستند که این پیروزی را شیرین و بدون اضطراب یافته باشند. هیبت آنکه خواهد آمد و انتظار انسان را پایان خواهد داد از هم اکنون همه قلب ها را فرا گرفته است. انقلاب اسلامی فجری است که بامدادی در پی خواهد داشت، و از این پس تا آنگاه که شمس ولایت از افق حیثیت کلی وجود انسان سر زند و زمین و آسمان ها به غایت خلقت خویش واصل شوند ، همه نظاماتی که بشر از چند قرن پیش در جست وجوی یوتوپیای لذت و فراغت _ که همان جاودانگی موعود شیطان است برای آدم فریب خورده _ به مدد علم تکنولوژیک بنا کرده است یکی پس از دیگری فرو خواهد پاشید و خلاف آنچه بسیاری می پندارند، اخرین مقاتله ما _ به مثابه سپاه عدالت _ نه با دموکراسی غرب که با اسلام آمریکایی است ، که اسلام آمریکایی از خود آمریکا دیر پاتر است . اگر چه این یکی نیز و لو «هزار ماه» باشد به یک «شب قدر» فرو خواهد ریخت و حق پرستان و مستضعفان وراث زمین خواهند شد.»2

-----------------------------------------

1-      تمدن اسلامی، از علم دینی تا حیرت قدسی، عطاالله بیگدلی

2-      دولت پایدار حق، شهید آوینی


[ سه شنبه 88/9/24 ] [ 10:24 عصر ] [ میثم ]

وقتی وارد دانشگاه شدم، همان مشکلاتی را که اکثر دانشجویان دارند، داشتم و علاوه بر آن مشکلاتی دیگر. آتشی هم درونم را می سوزاند که هنوز هم آرامم نمی گذارد. مهمترین مشکلی که تو را هم درگیر کرده است و یا به زودی درگیرت می کند، مرا هم مبتلا کرده بود. نمی توانم بگویم چه مسأله ای اما اگر مبتلا شده باشی می دانی چه می گویم. فکر       می‌کردم که چه کنم؟ چقدر سخت و خوب بود! نمی دانستم دانشگاه کجاست و بچه ها کی اند؟ و هر چیزی به سرگردانی من دامن می زد. این لطف را خدا به من کرده بود که وقتی فشارها اذیتم می کرد نزد خدا می‌رفتم، از رنج ها به راه خدا و یاد خدا و دعا پناه می بردم، دردها بی ربط یا با ربط مرا به این نتیجه می‌رساند که جدی‌تر به سمت خدا بروم. اردوی جنوب بیچاره‌ام کرد. آتش درونم را شعله‌ور‌تر کرد، برگشتیم دانشگاه. خب حالا باید صبح ها بیدار می شدیم. می رفتیم سر کلاس، مسجد، ناهار، بعد بعضی اتاق، بعضی‌ها کار دیگر، بعضی‌ها چایی، بعضی گعده، بعضی سالن مطالعه ... .

اگر کسی با این جور زندگی کردن مشکلی ندارد، وقت خودش را تلف نکند و بقیه مطلب را نخواند؛ نماز شب هم بخواند؛ تعقیبات نمازش را هم مفصل بخواند؛ ما را هم دعا کند. اگر کسی سر کلاس راحت می?نشیند و این معجزه را دارد که می?تواند این مطالب را همین طور برای خدا گوش کند، وقت خود را صرف خواندن پریشان گویی?های این نوشته نکند.

من که آتشی آرامم نمی‌گذاشت سر کلاس از خودم می‌پرسیدم که این سر کلاس نشستن و این مطالب را شنیدن، چه ربطی به بزرگترین خواسته من دارد؟ من نمی?توانستم فوق برنامه مسلمان باشم، نمی?توانستم اول، درس بخوانم و بعد برای خدا درس بخوانم. نمی?توانستم دانشجو باشم و در دانشجو بودنم جوری باشم که خدا هم راضی باشد. اگر کسی بتواند خوب است. شهدا در جنوب هر چه به ما گفته بودند، مطمئناً این یکی را نگفته بودند که کارتان را بکنید و جوری عمل کنید که خدا هم راضی باشد. شهدا که می?گویم؛ یعنی آن آتشی که خودشان در جنوب در دل ما شعله?ور کردند. من از جنوب این را فهمیده بودم که "کارتان" را برای خدا نکنید؛ برای خدا "کار" کنید. یا بهتر بگو کار خدا را بکنید. اگر قرار بود شهدا کارشان را برای خدا بکنند، هیچ کدام جبهه نمی?رفتند و شهید نمی?شدند. هر کسی همان کاری را که در شهر داشت، بهتر و دقیق?تر و با اخلاص انجام می?داد. شهید زین الدین با اخلاص کامل می?رفت دانشگاه و با اخلاص کامل درس می?خواند و با اخلاص کامل به جامعه خدمت می?کرد. شهید همت هم با اخلاص کامل به معلمی خود ادامه می?داد و برای خدا صدها دانش آموز را تربیت می?کرد و به راه خدا می?آورد. اصلاً چرا شهید چمران آمریکا را رها می?کند، زن و بچه و اعتبار و رفاه را رها می?کند و می?رود لبنان بدبختی بکشد؟ چه کسی گفته است که نمی?شود در آمریکا کنار زن و بچه و در موقعیت بالای اجتماعی و رفاهی، آدم کارش را برای خدا انجام بدهد؟ درست فهمیدید؛ می?شود. شهید چمران این هنری را که ما حزب اللهی های بعد از جنگ داریم، بلد نبود. اگرکسی می?تواند در هر شرایطی کارش را برای خدا انجام دهد، خوش به‌حالش.

تفاوت اینکه کسی کارش را برای خدا بکند با اینکه کسی برای خدا کار کند زیاد نیست، فقط همین قدر است که ممکن است امام حسین علیه السلام در کربلا باشد و من در حال کسب علم برای رضای خدا. اگر امروز خواص پایشان در مقابل دنیا بلغزد، حسین بن علی ها به مسلخ کربلا خواهند رفت.

آنکه آمده است دانشگاه و جوری درس می?خواند که خدا راضی باشد، با این صبح کردن و شب کردن?ها هم مشکلی ندارد، خوش به‌حالش. اما آنکه می?خواهد آن جایی بایستد که پاسخ هل من ناصر امامش را داده باشد، باید به این سؤال پاسخ بگوید که چرا از بین این همه کار و راه، دانشگاه را انتخاب کرده است؟ اگر می?توانید از کنار این سؤال راحت رد شوید و خود را به درد‌سر نیندازید و می?دانم که می?توانید، پس رد شوید و دیگر نخوانید که چرا نمی?رویم لبنان بجنگیم؟ چرا نمی?رویم به مردم محرومی که فقط برای آب خوردن، هر روز پنج ساعت در همین ایران خودمان معطل می?ایستند کاری بکنیم؟ چرا کار اقتصادی نمی?کنیم و به همین بچه?های محرومی که جلوی دانشگاه گدایی می?کنند، کمک نمی?کنیم؟ چرا باید یک دختر عملیات استشهادی انجام بدهد و ما اینجا...؟ چرا نمی?رویم عراق کمک بچه?هایی که روزگار سیاهشان را هر روز می?بینیم؟ آیا درست آمده?ایم؟ آیا جبهه همین جاست؟ اگرحاج همت زنده بود،- که هست - کجا می رفت؟ اگر شهید علم الهدی زنده بود - که هست – چه می کرد؟

*** اگر کسی ادامه این متن 16 صفحه ای را می خواهد و قصد حرکت داره ایمیل بزنه، ان شاء الله می فرستم...


[ جمعه 88/8/8 ] [ 2:53 عصر ] [ میثم ]

بسم الله الرحمان الرحیم

نا امید شوند واردین بر غیر تو و ضرر و زیان بینند درخواست کنندگان از غیر تو و ضایع گردند نازلین بر غیر تو ... در رحمت تو باز است برای مشتاقان و خیر و احسان تو مبذول است برای جویندگان ... (دعایی از امام صادق علیه السلام در روزهای ماه رجب)

اَین الرجبیّون؟ ...  

فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
گل در اندیشه که چون، عشوه کند در کارش
... ...
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست به سلامت دارش

-----------------

بخشهایی از نامه شهید بهشتی به امام خمینی در زمان بنی صدر

 شهید بهشتی می فرمایند: «دو گانگی موجود میان مدیران کشور بیش از آن که جنبه شخصی داشته باشد به اختلاف دو بینش مربوط می شود.»

«یک بینش معتقد و ملتزم به فقاهت و اجتهاد است ، اجتهادی که در عین زنده و پویا بودن باید سخت ملتزم به وحی و تعبد در برابر کتاب و سنت بود .
بینش دوم در پی اندیشه ها و برداشتهای بینابین که نه به کلی از وحی بریده است و نه آنچنان که لازم است به آن متعبد و پایبند است.
بینش اول در برابر بیگانگان و حجوم تبلیغاتی و سیاسی ونظامی و اقتصادی آنها ، سخت به توکل برخدا و اعتماد به نفس و تکیه بر توان امت اسلامی و پرهیز از گرفتار شدن در دام داوریها یا دلسوزهای بیگانگان معتقد و ملتزم است . »

«اما بینش دوم هر چند دلش همین را میخواهد ، زبانش همین را میگوید، قلمش همین را مینویسد ، اما چون همه ی مختصات  لازم برای پیمودن این راه دشوار را ندارد ، در عمل لرزان و لغزان است . »   
«بینش اول به نظام و شیوه ای برای زندگی امت  ما معتقد است که در عین گشودن راه به سوی همه نوع پیشرفت و ترقی ، مانع حل شدن مسلمانها در دست آوردهای شرق یا غرب باشد و آنان را بر فرهنگ و نظام ارزشی اصیل و مستقل اسلام استوار دارد . »
« اما بینش دوم با حفظ نام اسلام و بخشی از ارزشهای آن جامعه را به راهی میکشاند که خود به خود درها را بر روی ارزشهای بیگانه از اسلام و بلکه ضد اسلام میگشاید .»

بینش اول روی شرایطی در گزینش مسئولان تکیه میکند که جامعه را به سوی امامت متقین و گسترش این امامت بر همه ی سطوح راه می برد»
«اما بینش دوم روی شرایطی تکیه میکند که خود به خود راه را برای نفوذ بی مبالات ها و یا کم مبالات ها در همه ی سطوح مدیریت اسلامی و حاکم شدن آنها را بر سرنوشت انقلاب هموار می سازد»

هنوز هم این تفکرات موجودند

صدای فردی چون شهید بهشتی باید از میان ما برود و دیگرانی خودشان را ...


[ شنبه 88/4/6 ] [ 7:48 عصر ] [ میثم ]

امام خمینی(ره): «ما در صدد خشکانیدن ریشه های فاسد صهیونیزم، سرمایه داری و کمونیزم در جهان هستیم، ما تصمیم گرفته ایم به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظامهایی را که بر این سه پایه استوار گردیده اند نابود کنیم و نظام اسلام رسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم – را در جهان استکبار ترویج  نماییم و دیر یا زود ملتهای در بند شاهد آن خواهند بود.»

*** ***

 

مقام معظم رهبری: «بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هر زمان که با دقت به دستورات و وظیفه اسلامی عمل شده، بیشتر موفق بوده ایم و ملت آماده، با نشاط، شجاع، رشید، آگاه و هوشمند ایران وظیفه خود را می شناسد و آن را دنبال خواهد کرد.»

*** ***

شهید سید مرتضا آوینی:

«در جهان امروز سخن گفتن از راه انبیا و غایات الهی آفرینش انسان بسیار غریب می نماید.

شیطان زده ها می گویند که این سخنان اساطیر پیشینیان است

و لکن ما برای معرفی خود راهی جز این نداریم که

از پیوند و اتحاد نهضت خویش

با راه انبیا و وارثان آنها سخن بگوییم

 

 


[ دوشنبه 87/2/16 ] [ 11:45 عصر ] [ میثم ]
<      1   2      
درباره وبلاگ

میثم
امام(ره) به ما آموخت «انتظار تنها در مبارزه است» و «بیداری اسلامی» که امام خامنه ای نویدش را داده اند و ما شاهدیم....*** ***باش تا صبح دولتت بدمد//کاین هنوز از نتایج سحر است***

جنبش letter4u

لینک دوستان

موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 49
بازدید دیروز: 56
کل بازدیدها: 613158