هوالحق
زندگي بي تو همان مردگي طولانيستنور تو در همه جا هست ولي پنهانيستميچکد خون دل از زخم قديمي فراقظاهرا باز هواي جگرم بارانيستاينهمه اشک چرا چشم مرا پاک نکردچه کسي گفته طهارت به همين آسانيستاصلا انگار نبايد که تو را ديد وليجمعه ها وقت ملاقات من زندانيستآخر عاقبتم با تو بخير است بخيرترسم از اول راه وهوسي شيطانيستاولين بار مرا در عرفاتت بپذيرمهزيار تو شدن کار دل روحانيستمن به دنبال همان خيمه سبزت هستمجان عباس(ع) مگويي که برايم جا نيست.ياعلي