پيام
+
وقتي وارد فرودگاه شدم بعد از چند دقيقه از دور يک چهره اشنا رو ديدم. خودش بود. به قول بعضي ها رئيس جمهور خاور ميانه...
تعجب کردم وقتي ديدم تو سالن کنار بقيه مسافرها وايساده تو صف تا بتونه سوار هواپيما. انتظار داشتم هميچن ادمي از تو پاويون که مخصوص تردد مسئولين هست رفت و آمد کنه. اصلا چرا پاويون؟ انتظار داشتم با هواپيماي اختصاصي رفت و آمد کنه. رفتم پيشش با هم سلام عليک کرديم. ...

*شهيد گمنام
92/4/27
*ميثم*
فتم شما مسافر پرواز ... هستيد گفت: بله.
گفتم پس اگر اجازه بديد تو پرواز خدمتتون برسم
اول فکر کردم محافظ نداره ولي بعد ديدم ... نفر با کمي فاصله حواسشون به ما هست.
تو پرواز رفتم کنارش نشستم داشت يک کتاب مذهبي ميخوند. اگر اشتباه نکنم احاديث اهل بيت بود. کتاب مورد مطالعه اش برام خيلي جالب بود.انتظار داشتم کتابهاي ديگه اي رو بخونه.
*ميثم*
با هم در مورد مسائل مختلف جهان صحبت کرديم مخصوصا مسئله سوريه. گفت بشار به اين راحتي ها سقوط نمي کنه. دلايلش رو هم گفت. اون موقع فکر مي کردم خيلي خوش بينه ولي الان که نزديک يک سال از اون پرواز ميگذره دارم بيشتر متوجه حرفهاش ميشم.
حاج قاسم هنوز بوي شهدا رو ميده
منتظر باران
بححح اينکه سردار خودمونه...:)
*ميثم*
بله حاج قاسم سليماني...رفيق شهدا و دشمن کافرا... عشق بچه مسلمونا و ترس نامردا
قافيه باران
حفظه الله...
*ميثم*
ان شاءالله
پيام رهايي
عزيز دلم حاج قاسم سليماني....من که واقعا اردات دارم به ايشان.... ايشون مجاهد خستگي ناپذير است....
*ميثم*
مجاهد خستگي ناپذير اسلام