پيام
+
گويند شخصي دامن پيراهنش را با دو دست گرفته بود و در بيابان راه مي رفت،
پرسيدند؛ چه مي کني؟ گفت؛ مي خواهم اگر کبوتري تخمي انداخت، در دامنم بيفتد و با آن نيمرو درست کنم،
شخص ديگري پشت سر او يک تکه ناني گرفته و حرکت مي کرد، پرسيدند تو چه مي کني؟ گفت؛ در فکرم، اگر تخم مرغي در دامنش افتاد و نيمرو درست شد، يک لقمه هم بنده به دهان بگذارم.
...
*شرح حال بعضيا*
عقیق14
93/12/10
* کميل *
کنايه به سبک کيهان !
*ميثم*
کنايه؟ شايدم واقعيت...
* کميل *
کنايه مگه غير از واقعيته ؟ يا جداست ؟
*ميثم*
شايدم حقيقت...
majid57
تا الان که توي اين دامن کسترده چيزي از آسمون بجز فضولات پرندگان نيفتاده ؟! شايد هم افتاده منتهي بين راه هاپولي شده ؟! خدا ميدونه !! خدا عاقبتمونو به خير کنه با اين دامنهاي گسترده :)
عشقستان اسماعيل
:) منم ترشي ميارم
majid57
:D :D :D
*ميثم*
به اميد فضولات هستند يعني؟
majid57
کاش اونم گيرشون ميومد بلاخره ميگفتن يه چيزي نصيبمون شد اما دريق با اين ق يا اين غ :'(
*ميثم*
تا حالا با اين همه ادعا ميگن که در برابرشون زانو زدند و حق را گرفتند!
majid57
آراه زانو زدن دارن التماس ميکنن. زانو زدن دارن سر عزت ايران رو ميبرن
*ميثم*
مرقومه هم دادن... عجب مرقومه اي