پيام

ميثم
94/7/7

+ اوباما: شعار «مرگ بر آمريکا» در ايران شغل ايجاد نمي‌کند و براي ايران امنيت نمي‌آورد! *- کي قراره به اين لافها جواب بده؟؟* وزير خارجه عربستان: ايرانيان و رئيس جمهورشان آخرين کساني هستند که بايد درباره سلامت حجاج و دموکراسي سخن بگويند! *- قورباغه وقتي 7تيرکش ميشه که عده اي خائن تو سال 88 فتنه به پا کنند و زير قانونشون بزنن!* *- کي جواب اين جوجه سعودي را ميده؟* *- ديپلماسي لبخند ؟!* ...

majid57 94/7/11

پي نوشت:* نتيجه ديپلماسي خوش بينانه به دشمنان اسلام ناب محمدي را ميبينيم!*

ديپلماسي خنده بر دشمن و خنجر بر دوست که هر چه از دشمن رسد به آقايون ولو يه دلار کهنه و پاره نيکوست!!!

ديپلماسي گرا دادن به دشمن و اينکه امسال چند نفر از فرماندهان ارشد سپاه تو صف حجاج هستن و اسم و آدرس و مشخصاتشون تا سعوديها بهتر بتونن به بهانه ازدحام حجاج و بي نظمي نيروهاي ايراني رو سربه نيست کنند و احيانا بدزدن...ديپلماسي که رئيس کلش به جاي رهبري از جان کري دستور بگيره و کشتي نجات ايراني رو دراخرين دقايق انجام ماموريتش به نفع آمريکا و اسرائيل و سعودي ممانعت کنه...ديپلماسي خنده بر دشمن و خنجر

اينها را به اونهايي بگيد که لازمه!

بر دوست...ديپلماسي کشيدن ترمز شتاب انقلاب از جمهوري اسلامي و تبديل آن به جمهوري ايراني ايراني...جمهوري که از اسلام اسم آن و از انقلاب نقش و نگاري قلابي بر سر در وزارتخانه ارشاد اسلامي{ يا غير اسلامي) و وزارت امور خارجه ايران (يا شايد هم ايران و آمريکا) بماند! ا

اسلام التقاطي که شاخ نداره... ممکنه حتي يه آخوند سيد خوشتيپي(که لباس روحانيت اصيل را دزديده) بياد جلو و ببره اعتقاد ملت را به سمت شيطان خوش خط و خيال

اسلام به خودي خود معنا پياد نميکنه. بلکه اين ظرف زمان و مکانه که به اون معنا ميده. مثلا اگه اسلامي که امام در قم صداشو بلند کرده و به گوش دنيا رسوند اين اسلام ميتونه تفسيري باشه و اسلامي که در برخي ديگر از شهرهاي ايران تفسير ميشه يه اسلام ديگه اس... اونهايي که به نام دين و روحانيت در برابر اسلام ايستادند و حتي در مقاطعي يار امام هم بودند( به ظاهر) ريشه اسلامشون رو بايد در اون مکان و زمان جستجو

کرد. اسلام به ذات خود رنگي ندارد بلکه اين ما هستيم که به اسلام رنگ مي بخشيم. ما يک امام حسين بيشتر نداريم اما برخي امام حسيني را مي پسندند که رنگ و بوي تسليم و سازش و انفعال ازش به مشام برسه. اسلامي که تفسير خميني(ره) را نداشته باشه. اسلامي که هزاران ياحسينش، تن يک طاغوت و طاغوتي و کاخ نشينو نلرزونه. اين اسلام از نظر اونها مقدسه و محترم. اسلام سياسي از نطر اين قشر مادي و دنيويه و به درد مقدسين

گوشه محراب خزيده نميخورد. اسلامي که حتي اگر آيت الله بهجتش هم از جنس انقلابيش باشه ولو عارف و معنوي، مطرود است و نامشروع

اينها از اسلامي ميترسن که که اونهارو دعوت به جهاد و تلاش و مقابله با مبارزه با طاغوت دعوت کنه. اين اسلام پر درد و پر دردسر است و به درد کسانيکه که فقط و فقط خزيدن در گوشه اتاقهاي دنج و ساکت و زير خنکاي کولر و کنار ذکر بي فکر و تسبيح بي تصميم و عبادت بي اطاعت، عادت کرده اند نميخورد. اسلامي که دعوت به قيام و انقلاب و تقابل با مظاهر هر کفر و شرک و طاغوت ميکند

اسلاميکه امام آورد اسلام انقلابي هاي بي ترمز و بسيجي ها باريش و ريشه است که اطاعت از ولي فقيه زمان را عين اطاعت از ولي خدا ميدانند و البته براي رسيدن به ولي خدا و ولايت الله. اينهايي که با ولايت فقيه مشکل دارند مشکلشان شکلي نيست مبنائي است ميگويند اين ولايت آن ولايت نيست. مي گوئيم باشد شما کدام ولايت را معرفي ميکنيد تا اطاعت از او در نبود ولي کبراي الهي، ما را به ولايت او نزديک کند؟

آيا بيرون رفتن از ولايت فقيه مستلزم وارد شدن در ولايت کفر و طاغوت و شيطان نيست؟ ايا کانال ارتباطي غير از ولايت ولي فقيه حاضر با ولي غائب وجود دارد؟ اگر هست معرفي کنيد تا ببينيم و تمسک کنيم.

مشکل ما با دولت روحاني و دولتهاي مشابه سلفش اين است که آنها ميدان جاذبه شان فقط و فقط در حوزه دشمنان است و بس. اگر ولايت فقيه را نداشته باشيم و نشناسيم و با وجود مراجع متعدد و متکثر، و بدون ولي فقيه و حاکم شرع واحد از کجا خواهيم فهميد که حوزه تولي و تبري کجاست؟ دوست کيست و دشمن کيست؟ مگر اسلام يکي ستونهاي ايمان را بر تولي و تبري قرار نداده؟ پس در حال حاضر تولي با که و تبري از که صادق است؟

ايا اين تنها يزيد و شمر و معاويه بودند که در 1400 سال پيش اسلام را چالش کشيدند؟ در اينصورت فاتحه اين اسلام خوانده شده و تاريخ مصرفش گذشته است!

اسلامي که دوست و دشمن امروز مرا نشانم ندهد، دستم را در ميادين شرک و کفرو نفاق نگيرد و مرا از ميان مينهاي ضد ايمان و ضد دين دشمنان حال حاضر دين و ايمانم راه بر و نجات بخش نباشد اين اسلام افيون توده هاست و دولتهاست و اتفاقا امام با اين اسلام مبارزه کرد و اتفاقا انقلاب ما مبارزه و مقابله با اين نوع اسلام است که 1400 سال ايراني مسلمان را به رهائي از هيچ شاه و پادشاه و طاغوتي ترغيب نکرد! بلکه دعوت به

سازش و کرنش و اطاعت از ظل الله يا همان خليفه و سلطان کرد. سعوديها هم امروز براي برخي اهل سنت همان ظل الله و سايه خدا و بلکه خود خدا هستند و آمريکا هم حامي چنين اسلام و چنان رفتارهايش هم هست. اين اسلام با انقلاب و امام خميني ها سر سازش ندارد. اين حکومتها با اسلام سياسي انقلابي مشکل دارند. اما با کمال تعجب همين آمريکائيها و سعوديها با دولت ايران مشکلي ندارند و بالعکس!!! دولتي که از دل ايران

آمده! براي همين هم رئيس دولت ايران خيلي علاقه دارد تا مفهوم انقلاب و انقلابي گري را خاتمه يافته بدتند و مارا بر سر سفره جمهوريت و اسلاميتي بدون روح انقلابي بنشاند. انقلاب را که از جمهري اسلامي بگيري ميشود شير بي يال و دم و اشکم! شيري که زهره ترساندن حتي يک موش را ندارد بلکه به درد سيرک ميخورد و مضحکه شدن مردم. اين روزها دولت مردان ما دوست دارند نقش رام کننده اين شير سرکش را بازي کنند.

اما اين شير شکار شدني نيست تا زمانيکه فرزندان روح الله زنده اند و نفس ميکشند اين را به کساني بگوئيد که هر شب خواب بازگشت سلطنت آمريکائي را مي بينند...شتر در خواب بيند...

جناب آقاي شيرازي ! ... اسلامي که مي گويد اشداء علي الکفّار رحماأ بينکم اسلام تحجر نيست . بايد جاذبه و دافعه با هم باشد . همراه شدن با دشمن و تکرار سخنان او و کاري کردن که ولي فقيه احساس خطر کند و مستقيم و غير مستقيم تذکراتي بدهد ( اگرچه در لباس شريف روحانيت ) هم اسلام غير متحجر نيست ! به کليد واژه هايي که رهبر معظم براي رمز گشايي از پروسه اي که مي رود تا راه هاي ورود راحت دشمن در کشور و

عقايد ما را فراهم کند بايد دقت کرد . آقا مثل سپند روي آتش دارد بي تابي مي کند و خط قرمز ترسيم مي کند ولي گويي برخي گوششان بدهکار نيست !! . روزنامه هايي که به قول خودشان مخالف تحجر هستند روبروي رهبر ايستاده اند قا مي فرمايد جوانان مومن ما را افراطي نخوانيد آنوقت روزي نيست که کلمه افراط در يکي از سطونهاي اين روزنامه ها و از زبان يکي از اين آقايان ( شما بگو روحاني ! ) شنيده نشود .

جناب لنگرودي الان چه بايد کرد با اين وضعيت؟