ديدم از شهيد بهشتي
دوست عزيز
ديدم از شهيد بهشتي سخن به ميان آورده اي، ديدم از التقاط و تجديد نظر طلبي و انحراف از مسير اسلام و.... سخن به ميان آورده اي. گفتم بد نيست نوشته هاي فرزند همان شهيدي را كه هوشمندانه مصادره اش ميكني تا حرفهاي خودت را بزني، برايت اينجا قرار دهم. اگر تفسير رحماني و عقلاني از دين اسمش التقاط و ضد اسلام ميبود، دست پرورده آن شهيد امروز اين گونه از اين همه تزوير و فريب و تحجر و دنيا طلبي در پوشش دين و استفاده ابزاري از دين و سوار شدن بر اعتقادات و نا عدالتي و دروغ و نيرنگ و خشونت و جسارت و كشتار و بي رحمي و بي شرمي و تهديد و تطميع و دستگيري و استبداد و خفقان و سركوب و اقتارگري و قدرت نمايي و .... نمي ناليد.
بله دوست من، ميشود در نزد مردمي كه چندان آشنايي با حقيقت اسلام و رحمت و صداقت آن ندارند، شهيد و امام و ارزشها و .... را مصادره كرد و مدام با بوق و كرنا كردنش،پلي زد براي پيشبرد برداشت هاي شخصي و انحصارطلبانه از دين. اما در نزد آنهايي كه اين دين را ميشناسند، علي را صرفا براي نيرو گرفتن بر زبان نمي رانند، از حسين تنها اشك و زاري را نمي فهمند، ميدانند كه ارزش يك حكومت تنها و تنها به عدالت حاكمانش است نه صرفا لق لقه اي كليشه اي از امام زمان و علي و حسين، اين حنا رنگ ندارد