سلام ميثم جان
اگر ميداني برادر اين پست که نوشتي حکايت دلتنگي هاي يک امام است که آقا خوانده ميشود! قصه ي تنهايي يک علي ست که حتا از اول هم زهرايي نداشت تا خانه به خانه برود حتا 4نفر هم نتواند براي خودش دست و پا کند...صاحب خانه ايست که در ميان خانه غريب است...سرداريست که در بسيج ميليوني تنهاست...قصه ي طايفه ي مظلوميت 1400ساله ايست که اهل کوفه ها فرياد ميزدند اهل کوفه نيستند...
حکايت نفي نشر انديشه و فکر غلط! سنگ بنايش در حمالي هاي فاقد اثر بخشي مفيد نهفته است...
قصه غصه هاست...
خدايا مواظب ما باش!