• وبلاگ : تمهيدات
  • يادداشت : لبيک يا حسين-هشداري به مدعيان اصلاحات
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    مجله اينترنتي پندار ( فرهنگي ، اجتماعي ، سياسي و انديشه )
    http://pendar.ir
    بياييد با هم براي بهتر و در کنار هم زيستن بينديشيم
    براي لذت و مستي با هم بودن و انديشيدن
    ميتوان با يک کليک ساده يک دوستي صميمانه و ابدي بوجود آورد
    و در لذت بسط انديشه آزاد و راهکارهاي انسان زيستن شريک بود
    فقط يک لينک ساده
    و دو سه کلمه دلگرمي و چند جرعه گواراي تجربه
    و هديه با ارزش رعايت حق انساني مالکيت معنوي
    از هديه شما سپاسگذاريم
    ...
    جشن مهرگان...
    پرونده اي براي ازدواج اينترنتي...
    کليشه اي به نام «هفته دفاع مقدس»...
    معروف ترينهاي اينترنت فارسي...
    نبايد اينترنت را محکوم کرد...
    اندر احوالات برخورد با سريال بزنگاه...
    تلنگري بر پخش بي‌رويه پيام‌هاي بازرگاني...
    تهديد حاج منصور ارضي عليه عبدالله نوري...
    در راستاي بررسي علل جهان سومي بودنمان...
    معصوميت از دست رفته...
    سن مناسب براي ازدواج...
    ...
    کلي مطالب جالب و خوندني اونجا هست
    افتخار ميدين که ميخونينشون
    ...
    سلام . من هم طرح ولايتي هستم. البته خيلي قديمي تر از امروزي ها. با اينهمه اسمت را ديدم و اگر دلت خواست سري هم به كفتر بزن. نظراتت مي تواند كمكم كند.
    + آفاق 

    سلام.

    نمي دانستم محقق خوبي هستي. البته از بروبچه هاي طرح ولايتي اين چيزها بعيد نيست. راستي داريم آفاق را خانه تكاني مي كنيم.

    انشاءالله كه بهتر از ديروزش شود.

    التماس دعا اخوي

    سلام

    : اللهم عرفني نفسک

    حاج غلام عباس حيدري دستجردي، داستان تشرفش را به محضر امام عصر عليه السلام چنين نقل مي کند :
    « ... موضوعي را که شرح مي دهم، مربوط به تابستان سال 1345 است که براي زيارت حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام به مشهد مشرف شده بودم.
    عصر روز جمعه اي بود که در مسجد بالا سر حضرت نشسته، مشغول دعا بودم که يکدفعه دستي از بالاي سرم پايين آمد و کتاب مفاتيح را از دستم گرفت؛ دعايي را از مفاتيح به من نشان دادند و فرمودند:
    اين دعا را بخوان. من کتاب را گرفتم و دعايي را که قبلاً مي خواندم، شروع کردم مجدداً همان را خواندم.
    ديدم براي مرتبه دوم، همان دست پايين آمد و کتاب را گرفت و دعايي را که قبلاً فرموده بود دستور به خواندن داد من باز هم کتاب را گرفتم و همان دعاي قبلي خود را پيدا کردم و مشغول خواندن شدم.
    دفعه سوم کتاب را از دست من گرفتند و همان دعاي مخصوصي را که دو نوبت قبل فرموده بودند؛ به نحو اکيد دستور خواندن دادند.
    در اين حالت يک دفعه به خود آمدم که اين چه دعايي است که سه نوبت اين سيد که بالاي سر من ايستاده است؛ امر به خواندن مي کند؟
    نگاه کردم: ديدم دعا در غيبت امام زمان ارواحنا له الفداء مي باشد. سر بلند کردم تا از او تشکر کنم، کسي را نديدم. به خود گفتم:

    واي بر من که امام خود را ديدم و نشناختم.
    اللهم عرفني نفسک فانک ان لم تعرفني نقسک لم اعرف رسو لک اللهم عرفني رسولک لم اعرف حجتک اللهم عرفني حجتک فانک ان لم تعرفني حجتک ضللت ديني اللهم لا تمتني ميته جاهليه و لا تزغ قلبي بعداذ هديتني...

    ( مفاتيح دعا در غيبت امام زمان)تشرفات