سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تمهیدات

بسم الله الرحمان الرحیم

چرا ما مثل شهدا زندگی نمی کنیم؟

بارها خوانده ایم «اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد»، اما چون شهدا نشده ایم؛
نمیتوانیم آن گونه بزییم یا نمی خواهیم یا نمی گذارند؟!

چرا از سیم خاردارهای نفسمان نمی گذریم تا بتوانیم همانند آنها از سیم خاردارهای دشمن بگذریم؟

چرا آن طور که باید مانند شهدا زندگی ساده ای نداریم، تا همیشه انقلابی بمانیم و پیرو ولی امر؟

چرا عملمان با اخلاص و برای خدا، آن طور که باید نیست و چرا به خدا توکل نداریم آن طور که می فرماید «ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا»

*** ***

میگفت «در جهان امروز سخن گفتن از راه انبیا و غایات الهی آفرینش بسیار غریب می نماید. شیطان زده ها می گویند که این سخنان اساطیر پیشینیان است و لکن ما برای معرفی خود راهی جز این نداریم که از پیوند و اتحاد نهضت خویش با راه انبیا و وارثان آنها سخن بگوییم»

این ندای دلنشین شهید آوینی است؛ اسطوره ای که از حقیقت حیات باطنی انسان و احیاگر آن می نوشت: «او(امام خمینی(ره)) خود را در برابر (احیای حیات باطنی بشر) مکلف می دانست و می فرمود که چو تن باطن انسان حیات یابد ، امور مربوط به دنیای او  هم اصلاح خواهد شد و این لفظ (اصلاح) نیز با غایت تاریخ های تمدن از (اصلاح) فقط مشترکی لفظی است.» 1

و در « داغ بی تسلّی» حضرت روح الله این گونه نگاشت: « امام «ره» به ما آموخت که «انتظار در مبارزه است» و این بزرگترین پیام او بود، و پس از او، اگر باز هم امیدی ما را زنده میدارد همین است که برای ظهور آخرین حجت حق مبارزه کنیم. امام «ره» ما را آموخت که « عرفان را با مبارزه جمع کنیم»و خود بهترین شاهد بود  که بر این مدعا که  عرفان عین مبارزه است، و از این پس دیگر چه داعیه ای می ما ند برای انان که عرفان را به مثابه امری کاملآ شخصی بهانه واماندگی خویش می گر فتند؟»2

روایت محرم را در «فتح خون» تا «تماشاگه راز» به تصویر کشید و از «حکومت فرزانگان» گفت. پیرامون شعر و هنر و ادبیات مقاله ها نوشت و در «مبانی توسعه و تمدن غرب» و «فردایی دیگر» تمدن مدرن روزگار را به چالش کشید. درباره تهاجم فرهنگی نوشت، هنگامی که استوانه ها! و خواص! بی بصیرت آن را توهم می پنداشتند. «انفجار اطلاعات» و «دولت پایدار حق» و بسیاری مقالات دیگر در حوزه سینما به رشته تحریر در آورد و از افرادی گفت که در فتنه اخیر آتش بیار! بودند.آوینی

سالها از جامعه خود جلو بود و هم اکنون نیز این گونه است و همه اینها را از دم مسیحایی و عشق به حضرت روح الله(ره) و انقلاب اسلامی می دانست.

«اکنون ، این ماییم و امانت او . دست بیعت از آستین اخلاص برآریم و در کف فرزند و برادرش و تلمیذ مدرسه اش بگذاریم که اگر بعد از رحلت رسول الله ظهر حکومت اسلام  به غروب خونین شهادت حسین بن علی و «شب بی قمر غیبت » انجامید ، این بار امام فرصت یافت تا وثیقه حکومت را به معتمدین خویش بسپارد و این خود نشانه ای است بر این بار  بشارت که خداوند اراده کرده است تا حزب الله و مستضعفین را به امامت و وراثت زمین برساند.»3

خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند و بدا به حال ما که هنوز در عادات سخیف مانده ایم...

... خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه اند و نیازمند به مشعل شهادت، تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش.4

و سید مرتضا در این مبارزه شهادت را خواسته بود «پرستو را با گرما عهدی است که هر بهار تازه می شود؛ وطن پرستو بهار است و اگر بهار در گذر است از پرستو مخواه که بماند.»5

-------

1-      مقاله «دهه شصت و امام خمینی»، آوینی

2-      مقاله « داغ بی تسلّی»،آوینی

3-      مقاله « داغ بی تسلّی»،آوینی

4-      پیام امام خمینی (ره) به مناسبت پذیرش قطع نامه 598 و سالگرد کشتار حجاج

5-      آوینی


[ یکشنبه 89/1/22 ] [ 10:35 صبح ] [ میثم ]
درباره وبلاگ

میثم
امام(ره) به ما آموخت «انتظار تنها در مبارزه است» و «بیداری اسلامی» که امام خامنه ای نویدش را داده اند و ما شاهدیم....*** ***باش تا صبح دولتت بدمد//کاین هنوز از نتایج سحر است***

جنبش letter4u

لینک دوستان

موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 57
بازدید دیروز: 82
کل بازدیدها: 623637