تمهیدات |
بسم الله الرحمان الرحیم از اینکه مقدمه ای بر کلام دلنشین رهبر انقلاب می نویسم، شرمنده ام و تقاضای عفو از پیشگاه ایشان دارم، چون کسی نیستم و اصلا هیچم. اما با توجه به تجربیات و رفتار همه ما که کلی ادعا در حرف داریم و پای مان در عمل می لنگد و حتی رهنمودهای ایشان را از یاد می بریم، ضروری است، بیانات رهبر را چندین بار مرور و توجه و تدبر و تفکر نماییم تا گفتار و کارهایمان را بر اساس رهنمودهای ایشان انجام دهیم و بدانیم که همه مورد خطاب ایم، نه فلان آقا. و بدانیم که خیلی ضعف داریم و وظایفی سنگین بر دوشمان ، اگر احساس کنیم. و اگر دل در گرو ولایت خدا و اهل بیت علیهم السلام نداشته باشیم، معلوم نیست که به کجا می رسیم. شهر التّوبة و الانابه ماه توبه است، ماه انابه است. توبه یعنى بازگشت از یک راه غلط، از یک کار غلط، از یک فکر غلط. انابه یعنى رجوع الى اللَّه، بازگشت به سمت خدا. این توبه و انابه، به طور طبیعى یک معنائى را در خودش مندرج دارد. وقتى میگوئیم از راه خطا برگردیم، معنایش این است که نقطهى خطا را، راه خطا را شناسائى کنیم؛ این خیلى مهم است. ما همین طور که داریم حرکت میکنیم، غالباً اینجور هستیم که از کار خودمان، از خطاى خودمان، از تقصیرى که میکنیم، غفلت میکنیم؛ توجه نمیکنیم به اشکالى که در کار خودمان وجود دارد. این خود، هم خود شخصى است، هم خود جماعى؛ ملت خودمان، حزب خودمان، جریان خودمان، جناح خودمان. هرچه که به خود انسان ارتباط پیدا میکند، عیوب آن غالباً مورد غفلت قرار میگیرد؛ لذا دیگران عیب ما را باید به ما بگویند. اگر خودمان میفهمیدیم و اصلاح میکردیم، نوبت نمیرسید به دیگران؛ احتیاج نبود که دیگران به ما بگویند.
نتیجه تلاش این ماه پس نتیجه این شد که در ماه رمضان در حد توان خودمان باید مراقبت کنیم، رفتار خودمان را تصحیح کنیم؛ فکرمان را، قولمان را، عملمان را تصحیح کنیم؛ بگردیم اشکالاتش را پیدا کنیم، آن اشکالات را برطرف کنیم. این تصحیح در چه جهتى باشد؟ در جهت تقوا. در آیهى شریفهى روزه میفرماید: «لعلّکم تتّقون»؛( بقره: 183) روزه براى تقواست. بنابراین، این تلاشى که در راه ماه مبارک رمضان انجام میگیرد، در جهت تقوا باشد.
ابعاد تقوا لیکن تقوا ابعاد دیگرى هم دارد که غالباً ما از اینها غفلت میکنیم. در دعاى شریف مکارم الاخلاق یک فقرهاى در توضیح این ابعاد دیگر هست: «اللّهم صلّ على محمّد و اله و حلّنى بحلیة الصّالحین و البسنى زینة المتّقین»؛( صحفیهى سجادیه، دعاى 20) از خداى متعال درخواست میکند که پروردگارا! مرا با زیور صالحان زیور بده و با لباس پرهیزگاران ملبس کن. خوب، این لباس پرهیزگاران چیست؟ آن وقت این شرح جالب است: «فى بسط العدل»؛ لباس پرهیزگاران در گستردن عدالت، «و کظم الغیظ»؛ در فرو بردن خشم، «و اطفاء النّائرة»؛ در فرو نشاندن آتش؛ آتشهائى که بین افراد جامعه برمىافروزند. اینها تقواست. «و ضمّ اهل الفرقة»؛ افرادى که از شمایند، اما جدا شدند، سعى کنید اینها را گرد بیاورید. این جزو موارد تقواست، که در دعاى شریف مکارمالاخلاق - دعاى بیستم صحیفهى مبارکهى سجادیه - به آن اشاره شده است. عقیده ی آقا من عقیدهام این است که همه، بخصوص کارگزاران، باید این دعا (مکارمالاخلاق) را بخوانند و در مضامینش دقت کنند؛ تعلیمدهنده است. «و اصلاح ذات البین»؛ به جاى آتشافروزى، خبرچینى، این را به جان آن انداختن، آن را در پوستین این انداختن، اصلاح ذاتالبین کنند؛ بین برادران مؤمن، برادران مسلمان، ایجاد ائتلاف کنند؛ اینها تقواست. مسائل مهم ما ببینید، اینها همه، مسائل امروز ماست. گستردن عدالت، عدالت قضائى، عدالت اقتصادى، عدالت در گزینشها، عدالت در تقسیم منابع و فرصتهاى کشور بین گروهها، عدالت جغرافیائى، اینها مسائل خیلى مهمى است؛ اینها همه نیازهاى ماست. گستردن عدالت، بالاترین رقمهاى تقواست؛ این از یک نماز خوب، از یک روزهى روز گرم تابستان بالاتر است. ابتلاء بد ما در بین افرادى که مأمور به رفتار مسلمانى با آنها هستیم، خشم و حالت عصبانیت نباید باشد. خشم به انسان ضرر میزند. تصمیمگیرى با خشم مضر است، حرف زدن با خشم مضر است، کار کردن با خشم مضر است، غالباً دچار غلط و اشتباه است؛ این چیزى است که ماها متأسفانه خیلى ابتلاء پیدا میکنیم. جلوگیرى از این خشم، خشمى که موجب انحراف میشود، موجب خطاى در فکر و عمل میشود، یکى از موارد تقواست؛ «و کظم الغیظ» افرادی برای آتش افروزی من مىبینم در داخل کشور خودمان که یک عدهاى میخواهند اصلاً عناصر گوناگون را، جناحهاى مختلف را، افرادى از هر یک از جناحها را به جان هم بیندازند و اختلاف ایجاد کنند؛ کأنه اصلاً از آتشافروزى خوششان مىآید؛ این خلاف تقواست. تقوا این است: «اطفاء النّائرة». همچنان که در یک محیط مادى و فضاى مادى، شما یک آتشافروزى را اطفاء میکنید، باید در فضاى انسانى و معنوى و اخلاقى هم آتشسوزىها را مهار و اطفاء کنید. و همین طور: «و ضمّ اهل الفرقة» جذب و دفع بر معیار اصول ما عرض کردیم جذب حداکثرى، دفع حداقلى. البته معیار و میزان، اصول و ارزشهاست. انسانها از لحاظ ایمان در یک حد نیستند...کسانى که خودشان را قوى میدانند، آن کسانى را که ضعیف میدانند، ملاحظه کنند، مراعات کنند، دفع نکنند. آن کسانى که جزو مجموعه هستند، لیکن بر اثر اشتباه و غفلت کنار افتادند، جدا افتادند، اینها را به خود بیاورند؛ اینها را نصیحت کنند، دلالت کنند، راه را به آنها نشان بدهند، آنها را برگردانند. اینها مسائل اساسى است همه مخاطبیم وقتى که میخواهیم این نصایح را، این توصیههاى مهم کتاب و سنت را عمل کنیم، اگر همه خود را مخاطب آن بدانیم، ببینید در دنیاى اسلام چه اتفاقى مىافتد؛ در دایرهى محدودتر در کشور چه اتفاقى مىافتد. قدر این ماه را باید دانست. قدر دانستنش هم به همین است که واقعاً ماه را ماه توبه قرار بدهیم، ماه انابه قرار بدهیم، ماه تطهیر قرار بدهیم، ماه تمحیص قرار بدهیم؛ برویم به سمت این چیزها. جبهه بندی ما و آنها امروز در این جبههبندى، دو پدیده به چشم میخورد: یک پدیده این است که طرف مقابل ما، جبههى مقابل ما نسبت به قبل دچار ضعف است؛ یعنى حرکت جبههى مقابل، حرکت به سمت نزول بوده است؛ ضعیف شده است. پدیدهى دوم این است که جبههى ما به سمت قوّت است؛ یعنى حرکت ما حرکت رو به تقویت بوده. این دو پدیده، دو پدیدهى قابل استدلال است؛ یعنى حرفِ شعارى نیست، متکى به واقعیات است تبلیغات تعدادی معدود تبلیغات آن جبهه به خودش اسم «جامعهى جهانى» گذاشته، که این یک دروغ بزرگى است؛ به هیچ وجه جامعهى جهانى نیستند؛ یک تعداد معدودى از کشورها هستند. محور اصلى دشمن هم عبارت است از رژیم صهیونیستى و کشور ایالات متحدهى آمریکا؛ بقیه یا از لحاظ سیاستها تابعند، یا دچار رودربایستىاند، یا دچار ضعف مفرطند و کارى نمیتوانند بکنند. عدد زیادى بر محور این دو عنصر اصلى مجتمع نیستند؛ نه امروز، نه سالهاى گذشته. ادعاها را رها کنید؛ واقعیتها این چیزى است که عرض میکنم محو رژیم صهیونیستى ما موجودیت رژیم صهیونیستى را قبول نداریم؛ ما معتقدیم این رژیم یک رژیم جعلى است، یک رژیم تحمیلى است، یک عارضهى زشت در طبیعت منطقهى خاورمیانه است، که این عارضه هم بلاشک از بین خواهد رفت؛ یعنى تردیدى در این نیست که آن باقى نمیماند. به هر حال با هویت او، با موجودیت او مخالفیم. آن رژیم هم با موجودیت نظام اسلامى مخالف است. ایران را در صورتى که تحت کنترل یک نظام طاغوتى باشد، دوست دارند؛ اما با نظام اسلامى بشدت مخالفند. مخالفت بنیانى یعنى این. نگاه نفى هویت نگاه ایالات متحدهى آمریکا به نظام اسلامى، نگاه نفى موجودیت است؛ این را در طول سالها کاملاً فهمیدیم. البته خودشان میگویند نخیر، تغییر رفتار. تغییر رفتارى که آنها میگویند، اگرچه همیشه هم روى آن پافشارى ندارند، معنایش نفى هویت است. یعنى آن رفتارهاى اصلىاى که شاخص اسلامى بودن است، باید تغییر پیدا کند. ما هم نگاهمان به آمریکا، نفى موجودیت استکبارى آمریکاست؛ والّا رژیم آمریکا و دولت آمریکا یک کشورى است مثل بقیهى دولتها. استکبارى بودن آمریکا، سلطهى جهانى بودن، ابرقدرتى آمریکا، از نظر ما مردود است؛ ما قبول نداریم...مخالفت این دو دولت، مخالفت فعال است. پس این شد جبههى مخالف. این جبههى مخالف در حال حرکت به سمت ضعف و تنزل است. یعنى اگر با سى سال قبل از این مقایسه کنیم؛ مقایسه کنیم وضع سیاسى او را، وضع اقتصادى او را، وضع اجتماعى او را، نفوذ و حضور او را در دنیا، بوضوح خواهیم دید که تنزل کرده و رو به ضعف آمده است. نفرت جهانی از جبهه مقابل اینها هیچ عقبهى مردمى ندارند...علاوهى بر این، جبههى مقابل ما در بین ملتها منفورند. فقط این نیست که طرفدارى از آنها وجود ندارد؛ نفرت از آنها وجود دارد: پرچمشان را آتش میزنند، عکسشان را آتش میزنند، آدمَکشان را زیر پا مىاندازند. این، وضع آنهاست بدی اقتصاد لیبرالیسم جبههى مقابل ما همچنین در وضع اقتصادى بدى قرار دارد. با همهى تلاشهائى که کردند، هنوز نتوانستند این بختک سنگین رکود اقتصادى و وضع بد اقتصادى را برطرف کنند. البته میگویند کارهائى شده است، لیکن نخیر، هنوز کار درستى انجام نشده است؛ هنوز زیر فشار اقتصادىاند. حیران و عاجز در سیاست در سیاستهاى خاورمیانهاى خودشان، چه در فلسطین، چه در سوریه، چه در لبنان، ناکام ماندهاند. اشتباهات فاحشى که کردند، دولتمردان آنها را از حالت تصمیمگیرى عاجز کرده است؛ یک حالت حیرتى دارند. حقیقتاً امروز آمریکائىها نمیدانند در افغانستان چه کار باید بکنند و چه کار خواهند کرد. بین خودشان اختلاف است. نمیتوانند تصمیمى بگیرند که مطمئن باشند این تصمیم به سود آنهاست. خط نزولی آمریکا آمریکاى امروز را مقایسه کنید با آمریکاى دوران ریگان در اوائل انقلاب؛ آن اعتماد به نفسى که آن روز آنها داشتند، اینها ندارند؛ آن توانائىهائى که آن روز داشتند، اینها ندارند؛ آن نفوذى که آن روز آنها داشتند، اینها ندارند. پس دشمن در خط نزولى است و امروز در موضع ضعف است حرکت صعودى ایران جمهورى اسلامى و نظام اسلامى در یک حرکت صعودى دارد حرکت میکند. منحنى به سمت بالاست؛ در همهى قسمتها همین جور است. ما از لحاظ پیشرفتها وضع بسیار خوبى داریم. روحیه ها عالیه،... نسبت به سى سال قبل از این که ما شروع کردیم، حتّى نسبت به بیست سال قبل از این، امروز خیلى پیشرفتهتریم. لیکن پیشرفتها فقط در این زمینههاى مادى نیست؛ در زمینههاى اجتماعى و معنوى هم همین جور است. امروز روحیهى ما خیلى خوب است. در کشور ما روحیه بالاست. جوانهاى ما باانگیزهاند. میدان سیاسى، میدان پرشور و نشاطى است. وقتى انتخابات راه مىافتد، چهل میلیون شرکت میکنند، بیست و پنج میلیون انتخاب میکنند؛ اینها خیلى چیزهاى مهمى است، اینها پدیدههاى مهمى است. نفوذ انقلاب اسلامی عقبهى نظام جمهورى اسلامى در بین کشورها بىنظیر است. هر کشورى که امروز مسئولین ارشد ما مسافرت کنند، با استقبال مردم، با هیجان احساسات مردم مواجه میشوند؛ این نسبت به هیچ کشور دیگرى نیست. این مخصوص امروز هم نیست؛ از اوائل انقلاب همین جور بوده است. موفقیتها و امیدهای سرشار امید ما به آینده، امید سرشارى است. ما امیدوار نبودیم که بتوانیم این ساخت و سازهائى که امروز میکنیم، به این زودى به این ساخت و سازها دست پیدا کنیم. خداى متعال تفضل کرد. تجربههاى سیاسىمان، تجربههاى موفقى است...این را همه اعتراف میکنند. همان رقباى ما هم از این جهت بسیار ناراحتند یکى از موفقیتهاى ما هم این است که امروز دشمنان ما در حصار نفرت جهانى محصور و محبوسند؛ اینجورى وقتى که مقایسه کنید، همهى قضایاى کشور را با این نگاه که نگاه کنید، میتوانید درست تحلیل کنید مذاکره با جبهه مقابل آمریکائىها معمولاً در مذاکره اینجورند که وقتى در مقابل استدلال متین کم مىآورند، وقتى نمیتوانند استدلالى که قابل قبول و منطقى باشد، ارائه کنند، متوسل میشوند به زورگوئى. و چون زورگوئى روى جمهورى اسلامى اثر ندارد، یکطرفه اعلان میکنند که مذاکرات تعطیل! خوب، این چه جور مذاکرهاى است؟ حق ما اما در قضیهى هستهاى، چرخهى تولید سوخت حق ماست و ما از این حق کوتاه نخواهیم آمد و دست برنخواهیم داشت؛ این حق ماست. ما میخواهیم سوخت را تولید کنیم. میدان عمل ما در قضیهى تهدید نظامى هم که البته بعید است چنین حماقتى را بکنند؛ لیکن اگر چنانچه چنین تهدیدى به وجود بیاید، همه باید بدانند که میدان این مقابله فقط منطقهى ما نیست؛ دیگر میدانش گستردهتر خواهد بود مصرف تولید داخلى، لطفا ما باید تولید ملى را افزایش بدهیم، تقویت کنیم؛ عادت کنیم به مصرف تولیدات داخلى؛ عادت کنیم به بالا بردن کیفیت تولیدات داخلى، که البته در این مورد مسئولین دولتى و همچنین قانونگذاران وظائف سنگینى دارند. همدلی مسئولین من روى اتحاد تکیه میکنم. اتحاد و همدلى بین مسئولین کشور یک فریضه است. تعمد در مخالفت با آن، امروز یک خلاف شرع است؛ بخصوص در سطوح بالا. همه به این توجه داشته باشند. فقط خدا، فقط خدا و توجه به قدرت الهى و صدق وعدهى الهى؛ که این اساس همهى کارهاست که مطمئن باشیم به وعدهى الهى...خداى متعال فرموده است که «لینصرنّ اللَّه من ینصره»؛( حج: 40) «أوفوا بعهدى أوف بعهدکم».( بقره: 40) در راه خدا حرکت کنید، خداى متعال کمک میکند. لینک فرمایشات حضرت آیت الله خامنه ای [ چهارشنبه 89/6/3 ] [ 1:6 صبح ] [ میثم ]
|