تمهیدات |
حاجى! تمام گشته مهماتمان، تمام/ ما ماندهایم و چند تنِ نیمهجان، تمام ما ماندهایم و غربت تلخی از ابتدا/ تا انتهای وحشت آخرزمان، تمام خرچنگها محاصره را تنگ کردهاند/ اما امید ماست خدا بیگمان تمام حاجى! خدا کند که بفهمی چه دیدهام/ از پشت زخمهای دل آسمان، تمام فرصت گذشته است، مرا هم حلال کن! / شاید شکسته شیشهی عمر جهان، تمام تنها صدای خشخشِ بیسیم بود و بس/ تنها صدای اشهد یک نوجوان، تمام ده سالِ بعد، کار تفحص نتیجه داد/ بیسیم تکهتکه و یک استخوان، تمام حالا کنار تربت حاجى نوشتهاند:/ گمنام، عشق ما و خدا، بیکران ... تمام [ جمعه 89/10/3 ] [ 3:2 عصر ] [ میثم ]
|