تمهیدات |
از عمق نا پیدای مظلومیت ما، صدایی آمدنت را وعده می داد... تحمل شدائد از آن رو شدنی بود که ظهورت شدنی بود و به تحقق پیوستنی... سنگینی بار انتظار بر پشت ما، سنگینی یک سال و دو سال نیست سنگینی یک قرن و دو قرن نیست. حتی از زمان تودیع یازدهمین خورشید نیست. تاریخ انتظار و شکیبایی ما به آن ظلم که در عاشورا بر ما رفته است بر میگردد، به آن تیرها که از کمان قساوت برخاست و بر گلوی مظلومیت نشست، به آن اسبهای کفر که ابدان مطهر توحید را مشبک کرد. به آن جنایتی که دست و پای مردانگی را برید. از آن زمان تا کنون ما به آب حیاتِ انتظار زنده ایم، انتظار ظهور منتقمِ خون حسین. تاریخ استقامت ما از آن زمان هم دورتر می رود، از عاشورا می گذرد و به بعثت پیامبر اکرم می رسد. هم او در مقابل همه جهل و کفر و شرک و عناد و فسادی که جهان آن زمان را پوشانده بود وعده می فرمود که کسی خواهد آمد. نامش نام من، کنیه اش کنیه من، لقبش لقب من، دوازدهمین وصی من خواهد بود و جهان را از توحید و عدل و عشق و داد پر خواهد فرمود. اما تاریخ صبر و انتظار ما به دورترها بر می گردد، به مظلومیت و تنهایی عیسی، به غربت موسی، به اسقامت نوح و از همه اینها گذر میکند تا به مظلومیت هابیل می رسد. انتظار و بردباری ما را وسعتی است از هابیل تاکنون و تا برخاستن فریاد جبرئیل در زمین و آسمان و آوردن مژده ظهور امام زمان. آری و در آن زمان هستی حیات خواهد یافت، عشق پر و بال خواهد گشود و در رگهای خشکیده علم، خون تازه خواهد دوید. پشت هیولای ظلم و جهل با خاک، انس جاودان خواهد گرفت، شیطان خلع سلاح خواهد شد، انسان بر مرکب رشد خواهد نشست و عروج را زمزمه خواهد کرد. فرازهای انتهایی کتاب «خدا کند تو بیایی»؛ سید مهدی شجاعی [ سه شنبه 89/10/7 ] [ 4:8 عصر ] [ میثم ]
|