سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تمهیدات

به هوش باشیم، نکند ...

   باید انتظارات امام زمان را از خود بدانیم. ما تاریخ را می خوانیم و می بینیم،‌ اما روایت از آینده خبر می دهد.  2 دسته روایت تکان دهنده در مورد بعد از ظهور داریم.

1-   کسانی به امام زمان می گویند «تو دین جدید آورده ایی» اینها از متعصب ترین آدمهای عصر غیبت بوده اند. کسانی با امام زمان مخالفت می کنند که بعضی ها فکر می کنند اینها دست راست امام زمانند.

2-      بعضی از کسانی که حتی به مخیله ما هم نمی رسد که دنبال امام زمان باشند، جزء یاران حضرت قرار می گیرند.

 

 

 

 

تمرینات انتظار: تمرین عافیت سوزی

ابوموسی اشعری (قاعدین) عافیت طلب بود. مگر عافیت طلبی بد است؟ خیر. در شرایط عادی خوب است. حتی دعا می کنیم «یا ولی العافیه اسئلک العافیه» اما تمرین عافیت سوزی مهم است. اینها تمرین عافیت سوزی نداشتند. عافیت سوزی نداشتند. عافیت سوزی یعنی اینکه مثلا موقع تشنگی آب را به کسی بدهیم که از ما تشنه تر است. غذا را به کسی بدهیم که گرسنه است.

حاج آقا ماندگاری می فرمودند: زمان جنگ بچه ها در جزیره مجنون از گرمای شدید خواب نداشتند. پشه ها امان و خواب را از رزمندگان ربوده بودند. یک لحظه همگی خوابیدند. بعد متوجه شدیم شهید فدایی حدود یک ساعت است بچه ها را با چفیه باد می زند.‌ خودش خیس عرق شده بود. از او پرسیدیم مگر خودت نمی خواستی بخوابی؟‌ گفت:‌ از اینکه شما خوابیده بودید لذت بردم.

 تمرینات انتظار: تمرین تسلیم در برابر خدا و حجت خدا (قسمت دوم)

در قضیه صلح حدیبیه سنگ بنای عدم تسلیم دربرابر خداوند نهاده  شد. بعد از اینکه کفار موجودیت اسلام را نپذیرفتند در سال هفتم یا هشتم مسلمانان به سمت مکه حرکت کردند به قصد جهاد. در منطقه ای به نام حدیبیه ایستادند و سران کفار هم آمدند و پیشنهاد دادند که صلح نامه بنویسیم. قرار داد صلح برای پیامبر یک گام به سمت پیروزی بود. چون تا قبل از آن هیچ حسابی روی مسلمانها باز نمی کردند. اما در صلح حدیبیه،‌ تسلیم شدند و مجبور به تقاضای صلح نامه شدند. پیامبر امیرالمومنین را فرستادند و فرمودند:‌ شما قرار داد صلح را بنویس. امیرالمومنین برای نوشتن صلح نامه رفتند. ابتدای صلح نامه نوشتند «بسم الله الرحمن الرحیم   عن رسول الله» کفار و مشرکین گفتند ما خدای شما را قبول نداریم. بنویسید بسمک اللهم که هم شامل خدای ما شود، ‌ هم شامل خدای شما. رسول الله را هم از جلوی نام پیامبر حذف کنید. چون ما پیغمبری او را قبول نداریم. حضرت علی علیه السلام فرمودند:‌ من از خودم اختیاری ندارم. باید از پیامبر اجازه بگیریم. خدمت پیامبر آمد و نظر کفار را مطرح کرد. حضرت فرمودند: ما باید با آنها مماشات کنیم. آنچه گفتند انجام بده. خلیفه ی دوم از وسط جمع برخاست و گفت:‌ هیچ روزی به اندازه ی امروز در نبوت پیامبر شک نکردم. بنای عدم تسلیم در برابر پیامبر را بنا نهاد.

حضرت علی در جنگ صفین هرچه به یاران خود هشدار داد، آنچه که دشمن ما برسرنیزه برده قرآن نیست، کاغذ است یاران او قبول نکردند. با اینکه پیامبر در خطبه غدیر گفته بودند که « الحق مع علی و علی مع الحق » تمرینهایی که انجام نداده بودند باعث شد روز امتحان کم بیاورند.

تمرینات انتظار: تمرین کوچک کردن دنیا در چشم خودمان (قسمت اول)

   همه می دانیم که طلحه  و زبیر از یاران  و اصحاب پیامبر بودند ولی چرا عاقبت بخیر نشدند واز امام خود بریدند و چپ کردند؟ آنها تمرین نکردند که دنیا را در نظر خود کوچک کنند. ریشه ریاست طلبی و دنیا طلبی، بزرگ شمردن دنیاست. حضرت علی علیه السلام در یکی از خطبه هایشان می فرماید: «رفیقی داشتم که دنیا در نظر او کوچک شده بود.» وظیفه ی ما این است که آنچه در چشم ما کوچک است کوچکتر کنیم. مشکل ما این است که جای کوچکتر وبزرگترها عوض شده است. حضرت علی علیه السلام می فرماید: «کسی که خدا در جانش بزرگ شده باشد، دنیا در چشم او کوچک است. و بالعکس». مثالی بزنم: هر مسافری که از سفر می آید، برایش مهم است که چگونه از او استقبال خواهد شد. اما دنیا در نظر امام آنقدرکوچک شده بود که وقتی از تبعید بر می گشتند، خبر نگاری در هواپیما ازاو پرسید: ملت ایران به استقبال شما آمده اند وشهر وکوچه وخیابان ومردم به شدت مشتاق شما هستند، شما چه احساسی دارید؟ امام فرمودند: هیچ احساسی ندارم. یعنی ظواهر دنیا در نظر او هیچ ارزشی نداشت.

تمرینات انتظار: تمرین کوچک کردن دنیا در چشم خودمان (قسمت دوم)

از استاد بزرگوار مرحوم علی صفایی حایری (معروف به عین- صاد) پرسیدیم: چه بکنیم که دنیا ما را اذیت نکند؟ فرمودند: از دنیا بزرگتر شوید. ببینید بچه که بودیم به خاطر لباس عروسک و کوک ماشین اسباب بازی خود گریه می کردیم. اما حالا به بچه ای که برای این چیزها گریه می کند می خندیم. روایتی داریم که می گوید: «شر الناس من باع آخرته بالدنیا و شر من ذلک من باع آخرته بغیره.» یعنی «بدترین مردم کسی است که آخرتش را به دنیا بفروشد، بدتر از او کسی است که آخرتش را به دنیای کس دیگری بفروشد.» (کس دیگری می خواهد نماینده یا رییس جمهور شود من پوستر پاره می کنم و  …  ) وقتی استانداری بصره وکوفه برای طلحه وزبیر بزرگ شد با حضرت علی وارد جنگ شدند. حتی برای اینکه مردم را با خود همراه کنند عایشه را سوار بر شتر کردند (چون قرآن از زنان پیامبر با عنوان ام المؤمنین یاد کرده است و طلحه و زبیر با مردم گفتند که علی در مقابل ام المؤمنین ایستاده است.) مردم هم توجه نکردند که پیامبر سفارش کرده بود که هر گاه راه را گم کردید به دنبال علی بروید و نگفتند که دنبال زنان من بروید. من دریکی از انتخاباتها  گفتم که امام خمینی (ره) هیچگاه نفرمودند بعد از من برای پیدا کردن راه دنبال خانواده ی من بروید بلکه فرمودند: بعد از من برای یافتن راه سراغ مدرسین وعلمای حوزه ی علمیه بروید.

  تمرینات انتظار: تمرین کوچک کردن دنیا در چشم خودمان (قسمت سوم)

 متاسفانه امروزه  اهمیت بعضی از سنتهای عرفی ما از سنتهای شرعی ما بیشتر شده است. مثلا بعضی از خانمها  از ناهماهنگی و یکدست نبودن ظروفی که جلوی مهمان می گذارند بیشتر ناراحت می شوند تا اینکه چند بار جلوی نا محرم بیایند و بروند وبخواهند چیزی را درست کنند. اگر در این مثالهای کوچک تمرین نکنیم، در امتحان بزرگ (هنگام ظهور رفوزه می شویم). مثل بچه ای که پدر ومادرش به مسافرت رفته اند و او به جای انتظار سلامتی پدر ومادرش به سوغاتی هایی که آنها وعده داده اند می اندیشد. به آدم بدبختی که در سپاه یزید بود گفتند تو برای چه آمدی در سپاه یزید؟ مگر نمی دانی کشتن امام چه مکافاتی دارد؟ گفت: من نیامدم امام بکشم. به من وعده ی زین اسب داده اند. من انتهای لشکر می ایستم تا به زین اسب برسم. (غافل بود از اینکه در سپاهی قرار گرفته که مقابل امامند و او هم سیاهی لشکر دشمنان امام شده) دنیا چسب دارد هر چقدر که به شما چسبید شما آن را ازخودتان جدا کنید. آنقدر بچسبد و شما جدا کنید که خاصیت چسبندگی اش را از دست بدهد. این چسب موقع مرگ آسانتر کنده می شود. اما اگر آن را از خود جدا نکرده باشید موقع مرگ آنچنان از شما می کنند که بیچاره می شوید. امام حسین علیه السلام جدا شدن از علی اکبر و علی اصغر خود را هم آسان نموده بود.

تمرینات انتظار: تمرین کوچک کردن دنیا در چشم خودمان (قسمت چهارم)

   پیامبر به ابوذر فرمودند: “زهد آن نیست که دنیا را در دست نداشته باشی. بلکه زهد آن است که دنیا را در دل جای ندهی.” یعنی مال و منال داشته باشی ولی به آن دل نبندی. حب دنیا به کوچکی و بزرگی کاری ندارد. مثالی بزنم تا بهتر متوجه شوید. به عالمی که محتضر شده بود هر چه اصرار کردند که شهادتین را بگو، نگفت و از دنیا رفت. بعد از مرگ او را در خواب دیدند. از اوپرسیدند: چرا شهادتین نگفتی و رفتی؟ گفت: من پوست آهویی داشتم که روی آن می نشستم و به آن وابسته شده بودم. هنگام احتضار، شیطان آن را جلوی چشمم گرفت و گفت: اگر شهادتین را بگویی این را آتش میزنم. من هم که نمی دانستم که این حال احتضار است، فکر می کردم که خواب می بینم. شهادتین را نگفتم و رفتم. ببینید گاهی اوقات یک چیز بی ارزش دنیایی ما را گول می زند و گرفتار می کند. رابطه حضرت زینب و امام حسین و عشق این خواهر و برادر شهره ی عالم است، اما جایی که به خاطر خدا باید از هم جدا شوند، از هم دل می کنند. آنقدر با معرفت بود که حتی با جنازه ی برادر که برخورد کرد، خدا را فراموش نکرد. خدا در حق اهل بیت پیامبر سوره نازل کرد. چون هنگام افطار غذای خود را بخشیدند. یعنی امتحان روز به روز سخت تر می شود. اسیر ، مسلمان نبود. مشرک بود. ما اگر باشیم می گوییم: « چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.» حضرت علی (علیه السلام) با وجود اینکه 3 روز بود خودش و فرزندانش چیزی نخورده بودند غذا را به اسیر مشرک (که دم در آمده بود برای گدایی) بخشیدند. فضّه کنیز حضرت زهرا (سلام الله) نیز با آنان همراه بود. در آن سوره به فضّه اشاره کرده اند. تمرین کرده اند که اطعام دیگران از اطعام خودشان مهمتر است. در سوره ی انسان (دهر) خداوند 12 پاداش به این خانواده عطا کرده ا ست (جالب این است که به احترام حضرت زهرا سلام الله  کلمه ی «حور العین» در این سوره  نمی آید.) یا مثلا حضرت علی علیه السلام دفاع از حضرت زهرا سلام الله علیها را به خاطر خدا کنار می گذارد. (البته دفاع از جسم حضرت را نه دفاع از مسلک او را).

 تمرینات انتظار: تمرین کوچک کردن دنیا در چشم خودمان (قسمت پنجم)

   امروزه در بسیاری از مراسمات رضای مردم و فامیل بر رضای خدا ترجیح داده می شود. آقای انصاریان تعریف کرده اند که: یک نفر سالها در مراسم عزای امام حسین (ع) خدمت کرد. پسرش قصد داشته  هنگام مراسم دامادی اش ساز و دهل بیاورد. پدرش مخالفت می کند. پسرش می گوید اگر مخالفت کنی با تو قهر می کنم. هر طوری شده پدرش را راضی می کند و ساز و دهل می آورد. (شیطان به این حد راضی نمی شود) شب عروسی پسر از پدرش می خواهد که وسط جمع بیاید وتکانی به خود بدهد. با اصرار زیاد  پدر را راضی می کند. پدر در حالیکه وسط جمعیت بوده، عزراییل به سراغش می آید و جانش را می گیرد. یعنی کسی که به پیر غلام امام حسین شهرت داشته، وسط مجلس گناه جان می سپارد. (ترجیح رضای پسر بر رضای خدا)

 

 


[ دوشنبه 90/4/20 ] [ 9:4 صبح ] [ میثم ]
درباره وبلاگ

میثم
امام(ره) به ما آموخت «انتظار تنها در مبارزه است» و «بیداری اسلامی» که امام خامنه ای نویدش را داده اند و ما شاهدیم....*** ***باش تا صبح دولتت بدمد//کاین هنوز از نتایج سحر است***

جنبش letter4u

لینک دوستان

موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 30
بازدید دیروز: 30
کل بازدیدها: 624016