تمهیدات |
بسم الله الرحمان الرحیم اذا جاء نصرالله و الفتح ملت کار را تمام کرد دروغگویان رسوا شدند رهسپاریم با ولایت تا شهادت مرگ بر ضد ولایت فقیه http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8803200004 [ چهارشنبه 88/3/20 ] [ 10:53 صبح ] [ میثم ]
مهندس موسوی: «خط امامی هستم» مهندس موسوی: «انقلاب کردیم که آزاد باشیم»! امام خمینی (ره): «...این خونها ریخته شده است نه براى اینکه رژیم از بین برود، براى اینکه اسلام تحقق پیدا کند... ما زحمت کشیدیم و این سد را از بین بردیم، و دیگران آمدند و همان مطالب سابق و همان حرفهاى غیر اسلامى را در خارج تحقق دادند به آن! ...دشمن ما فقط محمدرضاخان نبود، هرکس که مسیرش مسیر اسلام نباشد دشمن ماست، با هر اسم مى خواهد باشد. هرکس جمهورى را بخواهد دشمن ماست، براى اینکه دشمن اسلام است... ملت ما تبع حضرت سید الشهداء ( ع ) شد و خونش را برای چه داد؟ حکومت می خواست؟ استقلال می خواست؟ آزادی می خواست؟ او خدا را می خواست، او اسلام را می خواست، می خواست اسلام در خارج تحقق پیدا کند.» بیانات امام در تبیین جمهوری اسلامی - 2 خرداد 1358 مهندس موسوی در جمع دانشجویان کرمان : «با ساختار شکنان مرزبندی دارم» مهندس موسوی: «نهضت آزادی را به عنوان یک شهروند قبول دارم . آنچه باید اجمالًا گفت آن است که پرونده این نهضت و همینطور عملکرد آن در دولتِ موقتِ اولِ انقلاب شهادت مىدهد که نهضت به اصطلاح آزادى طرفدار جدى وابستگى کشور ایران به امریکا است، و در اینباره از هیچ کوششى فروگذار نکرده است؛ نهضت به اصطلاح آزادى صلاحیت براى هیچ امرى از امور دولتى یا قانونگذارى یا قضایى را ندارند؛ و ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بیمورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویلهاى جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهکهاى دیگر، حتى منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است نهضت به اصطلاح آزادى و افراد آن چون موجب گمراهى بسیارى از کسانى که بىاطلاع از مقاصد شوم آنان هستند مىگردند، باید با آنها برخورد قاطعانه شود، و نباید رسمیت داشته باشند .. مهندس موسوی در خراسان رضوی :«کشور ثروتمندی که مردم آن در فقر به سر ببرند، اسلامی نیست» امام خمینی (ره): «چه کسى است که نداند مردم عزیز ما در سختى هستند و گرانى و کمبود بر طبقه مستضعف فشار مىآورد، ولى هیچ کس هم نیست که نداند پشت کردن به فرهنگ دوَل دنیاى امروز و پایهریزى فرهنگى جدید بر مبناى اسلام در جهان و برخورد قاطع اسلامى با امریکا و شوروى، فشار و سختى و شهادت و گرسنگى را به دنبال دارد و مردم ما این راه را خود انتخاب کردهاند و بهاى آن را هم خواهند پرداخت و بر این امر هم افتخار مىکنند.» (صحیفه امام/ج21 /ص325)
[ شنبه 88/3/16 ] [ 9:53 صبح ] [ میثم ]
بسم الله الرحمان الرحیم روزگاری است عجیب این دوران؛ اگر با دقت به حوادث بنگری، تکرار همان اعمالی را می بینی که در گذشته ها روی داده اما با این تفاوت که رنگ و لعاب مدرن در این روزها به آن زده اند. میبینی که چگونه با رسانه هایشان جنگ زرگری به راه انداخته اند و چگونه حق و باطل را برای مردم مشتبه می سازند؛ همان گونه که عمرو عاص قرآن بر نیزه کرد. شعارهایی می دهند که گوش فلک را کر کرده است، مدعی تغییر اند و از قانون دم می زنند. شاید گاهی اوقات زیبا سخن گویند و از عدم ها در رنج ... تا اینکه زمانی رسید تا این شعارها و سخن ها و مبانی شان را در عمل ظاهر کنند که این رسم زندگانی در این دنیاست؛ که هر کس را آزمون می کنند. البته باید گفت که اینان آزمون خود را در سال های نه چندان دور پس داده اند، اما می توان امیدوار بود که تغییری حاصل شده است. ابتدای ظهور اسلام در جزیره العرب ؛ سران کفار به مردم می گفتند که به سخنان محمد (صلی ا... علیه و آله و سلم) گوش ندهید و هنگام رد شدن از کنار او پنبه در گوش گذارید تا مبادا مسحور شوید! و می دانی که پیامبر اعظم آیات خدا را تلاوت می فرمودند و با جاهلان بت پرست مبارزه می کردند. ابتدای مراسم سخن رانی آقای موسوی؛ تابلویی بالا رفت بر خلاف تمام تابلوها، روی آن سخنی از رهبر کبیر انقلاب اسلامی بود : «معیار حال فعلی افراد است». شعار «زنده باد مخالف من» سر می دادند اما ناگهان عده ای برای پایین کشیدن این سخن حکیمانه حمله کردند که خود شاهد بودی. اما چرا؟! مگر امام خمینی(ره) سخنی به اشتباه گفته؟! و یا این سخن امام راحل (ره) برنامه تان را مسحور می کرد که با خشونت به آن حمله بردید؟ کفار دست بردار نبودند؛ پیامبر و یارانش را سه سال در شعب ابی طالب محاصره اقتصادی نمودند و گاهی اوقات یارانش را شکنجه می دادند به جرم اینکه از خداوند و حق می گفتند. و اینجا شعار «دانشجو باید آزاد باشد» سر می دادند؛ به کسانی که مخالف شان حتی بخواهند حرفی بزنند حمله می برند و محاصره اش می کنند و آزادی را از او سلب می کنند. آن زمان ها جلوی روشنگری زهرا (سلام ا.. علیها) را می گرفتند و با خشونت با دختر رسول خدا برخورد می کردند، حتی با فرزندانش نیز این گونه رفتار نمودند چون تحمل مخالف نداشتند. و در اینجا شعار «آزادی بیان» شان همه جا پیچیده و با روشنگری های طرف مقابل بدون هیچ منطقی برخورد فیزیکی می کنند، حداقل کاغذهای حاوی سوالات دانشجویی از آقای موسوی را از دست افراد کشیده و پاره می کردند که این حد کم خشونت بود. آنجا 1400 سال پیش بدون هیچ شعاری با اسلام و پیامبر و فرزندانش مخالفت و برخورد می کردند، اینجا در دنیای مدرن با شعارهای مدرن و ضمیمه خشونت طلبی آن برخورد می کنند. آنجا بدون ادعا با جهالت رفتار می کردند، اینجا مدعیان دنیای مدرن با جهالت برخورد می کنند. اگرچه همه را نمی توان نادان خطاب نمود، زیرا در آن جلسه احساساتی که تعقل رنگ باخته بود، نتیجه ای جز اهانت به مقدسات اسلامی و برخورد های خشن مدعیان دروغین نمی توان انتظار داشت. اکثر افراد حاضر در جلسه پرسش و پاسخ به حق نبودن مطالب مطروحه و برخوردهای صورت گرفته اعتراف خواهند کرد چنانچه با منطق و تعقل گفتمانی صورت گیرد، در صورتی که دلی صاف داشته باشند که اکثر افراد این گونه اند. و اما سخنی با آقای موسوی ... آقای موسوی! چگونه باور کنیم شما در خط امام (ره) و انقلاب اسلامی هستید در حالیکه حامیان و اطرافیان شما به سخن رهبر کبیر انقلاب اسلامی حمله می کنند و فحش می دهند و حتی مجری برنامه که کنار شماست از آن به سخن مخالف یاد می کند و می گوید شعار ما «زنده باد مخالف من»؟! و شما در برابر این سخن گرانبها و صریح موضعی مغالطه آمیز اتخاذ می کنید؟!و اصلا مگر حال فعلی شما چه ایرادی دارد که این همه هواخواهان شما به این جمله امام متعرض شدند؟! مخالفان داخلی امام (ره) چه کسانی بودند و هستند؟ آیا متحجران انجمن حجتیه نبودند؟ آیا متحجران جدایی دین از سیاست نبودند؟ آیا سکولارهای ملی- مذهبی نبودند؟ آیا روشنفکران متمایل به غرب و شرق نبودند؟ و آیا... آقای موسوی! بنگرید در چه حلقه ای قرار گرفته اید و اطرافیان شما جزء کدام یک از این مخالفین امام (ره) هستند و اینکه امام چگونه آنها را طرد نمود. و یا اینکه شما ، خود ... . خداوند متعال از حال بندگانش بهتر با خبر است. و در آخر اینکه، خداوند رحمان و رحیم به همه ما رحم نماید که این نفس سرکش و قدرت طلب، ما را به سوء و بدی می خواند. [ شنبه 88/3/9 ] [ 10:52 صبح ] [ میثم ]
بسم الله الرحمان الرحیم
اکنون در برهه ای جدی قرار گرفته ایم؛ آغاز دهه چهارم انقلاب و گام های بلندی که باید در این مسیر برداشته شود و یکی از این گام ها انتخابات ریاست جمهوری سال جاری است. و در این شرایط، اداره قوه مجریه را باید به چه کسانی سپرد که راهیان مناسبی برای ادامه راه انقلاب اسلامی باشند؟ برای شناخت نامزدهای ریاست جمهوری مراجعه به تابلوها کافی نیست، بلکه باید به طیف اطرافیان، سوابق و حال و هوای کنونی آنها نیز توجه شود. به عنوان مثال چگونه می توان مسئولیت قوه اجرائیه جمهوری اسلامی ایران را به کسانی سپرد که در گذشته ای نه چندان دور، اسلام را ناکار آمد و متعلق به 1400 سال قبل می دانستند؟! و یا در حالی که دشمنان به تهدید روی آورده اند، چگونه می توان زمام امور اجرایی را به دست کسانی داد که نامه حقارت آمیز و ناشی از تسلیم و ترس برای آمریکایی ها می فرستند و فرهنگ شهادت طلبی را خشونت آفرین می نامند و شعار توپ تانک بسیجی دیگر اثر ندارد سر می دهند؟! و یا چگونه می شود به شعار خط امامی بودن کسانی اعتماد کرد که معتقد بودند بینش امام (ره) باید به موزه تاریخ سپرده شود؟! و یا با کدام منطق می توان ادعای حمایت از محرومان کسانی را باور کرد که مردم مستضعف را مسخره کرده و از آنها با عنوان لشگر قابلمه به دست ها یاد می کردند؟ در قضیه انرژی هسته ای در برابر استکبار قدم به قدم عقب رفتند و همه چیز را تعطیل کرده بودند؛ و در سیاست خارجی مگر فراموش کرده ایم که در اوج هجوم تبلیغاتی آمریکا و اسرائیل افرادی از پشت تریبون مجلس ششم، اعلام می کردند که جمهوری اسلامی ایران 19 سال درباره فعالیت هسته ای خود به دنیا دروغ گفته است؟! و یا کسانی که بیشترین وقت و امکانات دولت را صرف درگیری گروهی و حزبی می کردند و حتی مسئولان رسمی دولت را به حمایت از آشوب های خیابانی گسیل می داشتند، چگونه می توانند مسئولان امین و قابل اعتمادی باشند؟ این موارد که تحلیل نیست، بلکه اخبار غیر قابل انکاری است که در روزنامه ها و طی سخنان و اظهارات رسمی مطرح شده و تمامی اسناد این شاهکارهای مدعیان اصلاح طلبی موجود است. افراطیون مدعی اصلاح طلبی نه تنها بر خلاف شعارهایشان به دنبال منافع مردم نبودند، که کیسه هایی برای خود و اطرافیانشان دوختند و به دنبال مسخره کردن و گرفتن دین این مردم بودند. و ناکارآمدی خودشان را در سالهای گذشته اثبات کرده اند. حال اگر این افراطیون حزبی، شامل سازمان مجاهدین و جبهه مشارکت و کارگزاران، به حمایت از فردی برخیزند، نه تنها رای اصلی او را هم خراب کرده اند، بلکه شخصیت و خدمات او را نیز زیر سوال خواهند برد، چنانچه شاهد آن هستیم. و اینکه مردم در انتخابات ریاست جمهوری 84 دیدند که حمایت تمام احزاب در برابر حمایت ها و آرای مردم هیچ است، اما احزاب قدرت طلب نمی توانند اینها را ببینند و عبرت بگیرند که «عبرتها فراوانند و عبرت گیرندگان کم» ای جماعت نه اگر بیش کمی عار کنید - کی شما روزه گرفتید که افطار کنید سحر آن است که بیدار شود اقیانوس - سحر آن است که خورشید بگوید نه خروس [ پنج شنبه 88/2/24 ] [ 12:27 عصر ] [ میثم ]
|