پرستو را با گرما عهدیست که هر بهار تازه می شود ، وطن پرستو بهار است و چون بهار مهاجر است از پرستو مخواه که بماند.(شهید آوینی)

«و مقصود عمده ما توجه دادن قلوب بندگان خداست به آنچه برای آن خلق شده اند که آن معرفت الله است که از همه سعادات بالاتر است و هیچ چیز جز مقدمه آن نیست.»

حضرت امام روح الله چگونگی سعادت و شقاوت انسانی را چنین بیان میکنند:
... و اگر کسی با قدم اختیار، خود را تحت تربیت و تصرف رب العالمین واقع کرد و مربوب آن تربیت شد به طوریکه تصرفات اعضا و قوای ظاهریه و باطنیه او {از نوع} تصرفات نفسانیه نشد، بلکه {از نوع} تصرفات الهیه و ربوبیه گردید، به مرتبه کمال انسانیت که مختص این نوع انسانی است میرسد.
انسان تا منزل حیوانیت با سایر حیوانات هم قدم بوده، و از این منزل دو راه در پیش دارد که با قدم اختیار باید طی کند: یکی منزل سعادت، که صراط مستقیم رب العالمین است- انّ ربی علی صراط مستقیم و یکی راه شقاوت، که طریع معوج (کج) شیطان رجیم است. پس، اگر قوا و اعضای مملکت خود را در تصرف رب العالمین داد و مربّا به تربیت او شد، کم کم قلب، که سلطان این مملکت است، تسلیم او شود، و دل که مربوب رب العالمین شد، سایر جنود به او اقتدا کنند و مملکت یکسره مربوب او گردد.

و در این هنگام لسان غیبی او (زبان باطن او)، که ظلّ قلب است، می تواند بگوید: الله جل جلاله ربّی در جواب ملائکه عالم قبر که گویند: مَن ربّک؟ و چون چنین شخصی لابد، اطاعت رسول خدا و اقتدا به ائمه هدی و عمل به کتاب الهی نموده، زبانش گویا شود به اینکه محمد صلی الله علیه و آله نبیی، و علی و اولاده المعصومین ائمتی، و القرآن کتابی.

... و اگر سمع (گوش) قلب باز نشده باشد و دل سمیع نباشد، تلقین عقاید حین موت و بعد از موت به حال او نتیجه ای ندارد. تلقین برای کسانی مفید است که دل آنها از عقاید حقه با خبر است و سمع قلب آنها باز است و در این سکرات و شدائد، فی الجمله (موقتا) غفلتی حاصل شده باشد این وسیله شود که ملائکه الله به گوش او برسانند، ولی اگر انسان کر باشد و گوش عالم برزخ و قبر نداشته باشد، هرگز تلقین را نمی شود و به حال او اثر نکند.» (آداب الصلاة، ص266-264)

و چه می توان کرد تا مثل فردی چون امام در آخر بگوییم با دلی آرام و قلبی مطمئن...

بسم الله الرحمان الرحیم

شب قبل که پای صنوق های دشمن شکن بودیم دوستی از صحن با صفای جمهوری اسلامی که یادآور شهئای انقلاب است تماسی گرفت...

چه شور و حالی داشت که از حرم امام رئوف تو را یاد کنند... از حضور مردم میگفت و رای با بصیرت و انقلابی... از بهجت عارفان میگفت و نقل قولش از امام روح الله...

چه روزی بود دوازدهمین روز ماه دوازده نود در جمعه ای که متعلق به امام دوازدهم غایب ماست

این گونه میتوان ایستادن امیدوارانه رهبر را دید... تنها رشحات کوچکی از دم ولایی اش را به سوی ملت فرستاد و مردم نیز لبیکی گفتند به شکل حضوری امام شاد کن...

میدانی که تیر دشمن در حال اتمام است، اما پایداری و استقامت ما تداوم دارد در این پیچ تاریخی عظیم بیداری اسلامی مردمان دنیا

خدایا توفیقمان ده تا گامهای انتهایی به سمت ظهور را محکم تر از پیش برداریم... یا ابن الحسن روحی فداک

«عبادات قالبیه و شرعیه {مانند وضو ،نماز و غسل} اگر به آداب صوریه و باطنیه آید، مورث (باعث) تهذیب باطن شود، بلکه بذر توحید و تجرید در روح افشاند، چنانچه تهذیب باطن، قوه تعبد را قوی و به حقایق توحید و تجرید، انسان را می رساند، و سرّ توحید، باطن را مهذب و جنبه عبودیت را کامل نماید. از این جهت، انسان سالک باید در هر یک از نشئات ثلاثه نفس(ملک و دنیا، ملکوت و برزخ، جبروت و آخرت) ، قدم راسخ داشته باشد و از هیچ یک ، هیچ گاه غفلت نکند.
ممکن است انسان را، یک نظر به نامحرمان یا یک لغزش کوچک لسانی، مدتها از سرایر و حقایق توحید باز دارد و از حصول جلوات محبوب و خلوات مطلوب –که قرة العین (نور چشم) اهل معرفت است- باز دارد. پس وقوف در هر یک از مراحل و مراتب ، و بی اعتنایی و قلت مبالات به هر یک از نشئات، موجب حرمان از سعادت مطلقه است و از دامهای ابلیس است.
مثلا کسانی که اهل مناسک و عبادت ظاهریه هستند{مانند نماز و روزه و ذکر} وشدت مبالات و اعتنا به آن ندارند، شیطان عبادات صوریه را در نظر آنها جلوه دهد، و همه کمالات را در نظر آنها منحصر و مقصور در همان عبادات و مناسک ظاهریه کند و دیگر کمالات و معارف را از نظر آنها بیندازد، بلکه آنها را نسبت به آنها و صاحبان آنها بدبین کند.» (شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص68)

مراقبت بیشتری نیاز است در این جامعه که هر لحظه آن شیطانها در کمین اند... خداوند کمکمان نماید...

بسم الله الرحمان الرحیم

حضرت آقا در خطبه های نماز جمعه به نکته مهمی اشاره فرمودند که «یکى دیگر از ضعفهاى ما این است که ما به موازات علم، به موازات پیشرفتهاى علمى،  پیشرفت اخلاقى و تزکیه‌ى اخلاقى و نفسى پیدا نکرده‌ایم؛ این عقب‌ماندگى است  .  »

طبیعتاً وقتی رهبری در جامعه مسأله‏ای را محور قرار می ‏دهند و بر آن تأکید می‏‏کنند نشان از اهمیت و ضرورت آن مسأله در سطح کشور و نظام دارد. 

این‏که ایشان در نماز جمعه و در یک شرایط بسیار حساسی این موضوع را مطرح کردند عمده جهتش این بود که کسانی که مؤثر هستند باید این فکر را اصلاح کنند و مدیران ببینند برای معنویت کشور چه کاری انجام داده‏اند. در واقع تبعیت از رهبری و احترام به ولایت یعنی همین. احترام به ولایت با شعار و گفتن و برخی نوشتن ها نیست، احترام به ولایت با عمل محقق می‏شود.

و چرا در کشوری که الگوی مسلمانان منطقه است، چنین وضعیتی پیش آمده است ؟

دلیلش این است که مدیران و مسؤولین کشور که در رده های مختلف هستند این مسأله برایشان مهم نبوده و این اندیشه سکولاریسم برای برخی از آن‏ها غالب بوده و متأسفانه اندیشه‏ی پایگاه دینی آن‏ها بسیار ضعیف بوده و همین امر سبب شده است که به این سمت و سو بروند و تصور کردند می‌توانند تنها با توسعه، کشور را به عدالت برسانند در حالی که عدالت یک اصل ایمانی و یک اصل پایگاه دینی است و زمانی که تقویت نشود این مشکلات به وجود می‏آید.

و برای از بین بردن این ضعف و نقصهای دیگر رهبر عزیزمان راهکارهایی ارائه نمودند؛ برای همه افراد، از مسئولین قوا تا فردی چون تو و من. از شناخت وظیفه تا غافل نشدن...

. اینکه این ضعفها برطرف شود، در درجه‌ى اول این نگاه به آینده است؛ در درجه‌ى اول  مسئولیت‌پذیرى ماهاست ... قانون اساسى خطوط را مشخص کرده است. وظائف همه معلوم است.
. کار اصلى دیگر این است که از ارزشهاى اصولى نباید غافل شد. سرگرم مسائل فرعى و فروع نشویم،
. حفظ اتحاد و همدلى، یکى دیگر از وظائف ماست... هم اینها(مسئولین)، هم مردم با هم، هم مردم با مسئولین
. یکى از کارهاى اصلى که باید انجام بدهیم و همه باید به آن توجه داشته باشیم، این است که فریب لبخند دشمن و وعده‌هاى دروغ جبهه‌ى دشمن را نخوریم.
. یکى هم پرهیز از تنبلى و کم‌کارى است.

این فرمایشات را چندین بار از زبان رهبر فرزانه در زمان و مکانهای گوناگون شنیده ام، و این سخن عزیزمان در ذهنم مرور می شود که «در صحبتهای ما حرفهای خوبی است، اما غالبا به آن توجه نمی شود» و امیدوارم که این سخن شامل حالمان نگردد و به این سخنان عمل کنیم تا در روز پسین توان پاسخ به سوالات خداوند متعال را داشته باشیم...

  «ما همه افقهای معنویت انسانیت را در شهدا تجربه کردیم...
آنچه را که عرفای دلسوخته حتی بر سر دار نیافتند، ما در شبهای عملیات آموختیم.»

شهید سید مرتضا آوینی

یکی میگفت «آن ها شنیدند،ما ها شنیدیم، کاش حرف هایت را، گوش می دادیم، یکم فقط....»
اگر آنچنان که باید عمل کنیم، شاید امام غایبمان ^{علیه السلام} را حاضر میدیدیم
آقایان در جریانهای بیداری اسلامی و حرکت مردم دنیا، به دنبال دادن لیست انتخاباتی هستند، و این یعنی غفلت بعضی آقایون از جهاد اقتصادی...

که حضرت آقا فرمودند: «اگر به توفیق الهى بتوانیم در عمل فردى، در عمل جمعى، در کار سیاسى، در کار     اجتماعى، رعایت تقواى الهى را بکنیم، همه‌ى خیرات و همه‌ى الطاف الهى شامل حال ما   خواهد شد.»

پس‌لرزه‌های خطبه‌های راهبردی امام ادامه دارد... از جا زدن اوباما و نتانیاهو تا تغییر فرمانده هوایی اسرائیل، از تنش استراتژیک میان آمریکا و اسراییل تا بهت و سکوت غربیها...
و آن سوی ماجرا؛ خروش مردم مسلمان و امیدی دیگر بار جهت مجاهدت و مبارزه

خوب است ما هم در داخل مرزهای جغرافیایی ایران مان، تلنگری به خویش بزنیم و حرکتی داشته باشیم به سمت تعالی و از بین بردن نقصها با مروری بر وظایف بر دوش که باید انجام داد...
این میدان و امتحانی برای توست... چه میکنی؟!

پیشرفتهامان را باید بشناسیم،
. مهمترین نقطه‌ى قوّت ما در این سى و دو سه سال عبارت است از غلبه‌ى بر چالشها؛
. نقطه‌ى قوّت دیگر در این مدت، گسترش خدمات به ملت است، کماً و کیفاً؛ خدمات درجه‌ى اول است - مادى و معنوى
. نقطه‌ى قوّت دیگر، پیشرفت علمى است
. یکى دیگر از نقاط قوّت ما، پیشرفتهاى کشور در ایجاد زیرساختهاى فنى و مهندسى و صنعتى است؛
. یکى دیگر از نقاط قوّت ما در این مدت، انتقال ارزشهاى انقلاب به نسل دوم و سوم بود.
. یکى دیگر از نقاط مثبت ما در این مدت، ارتقاء جهش‌وار در اثرگذارى در مسائل عمده‌ى منطقه و مسائل جهان است.
. یکى دیگر از نقاط قوّت ما، بنیه‌ى قوى و ساخت محکم کشور و نظام در مواجهه‌ى با دشمنى‌هاست.
. یکى دیگر از نقاط قوّت ما، ارتقاء کمّى و کیفى مراکز علمى ماست؛ یعنى دانشگاه‌ها و حوزه‌هاى علمیه.

ضعفهامان را هم باید بشناسیم
. اولین ضعف ما گرایش به دنیاطلبى بود که گریبان بعضى از ماها را گرفت.
. ما امروز متأسفانه دچار اسراف و مصرف‌زدگى هستیم.
. یکى دیگر از ضعفهاى ما این است که ما به موازات علم، به موازات پیشرفتهاى علمى، پیشرفت اخلاقى و تزکیه‌ى اخلاقى و نفسى پیدا نکرده‌ایم؛ این عقب‌ماندگى است.
. در عدالت اجتماعى هنوز به نقطه‌ى مورد نظر اسلام - که آرزوى خود ما بوده است - نرسیده‌ایم؛

بر طرف کردن ضعفها
.  اینکه این ضعفها برطرف شود، در درجه‌ى اول این نگاه به آینده است؛ در درجه‌ى اول مسئولیت‌پذیرى ماهاست... قانون اساسى خطوط را مشخص کرده است. وظائف همه معلوم است.
.  کار اصلى دیگر این است که از ارزشهاى اصولى نباید غافل شد. سرگرم مسائل فرعى و فروع نشویم،
.  حفظ اتحاد و همدلى، یکى دیگر از وظائف ماست... هم اینها(مسئولین)، هم مردم با هم، هم مردم با مسئولین
.  یکى از کارهاى اصلى که باید انجام بدهیم و همه باید به آن توجه داشته باشیم، این است که فریب لبخند دشمن و وعده‌هاى دروغ جبهه‌ى دشمن را نخوریم.
.  یکى هم پرهیز از تنبلى و کم‌کارى است.

نمودار | خطبه اول نماز جمعه تهران به امامت رهبر

پیامبر رحمت ^{صلی الله علیه و آله}، لشگری را به جنگ فرستاد ، چون برگشتند فرمود:
   «آفرین باد به گروهی که به جای آوردند جهاد کوچک را، و به جای ماند بر آنها جهاد بزرگ. گفته شد: ای پیغمبر خدا! چیست جهاد بزرگ؟ فرمود: جهاد نفس است»

تفکر کن در آیه شریفه که فرماید:
«و قطعا بسیاری از جنیان و آدمیان را برای دوزخ آفریدیم، چرا که آنان را دلهایی است که به آنها حقیقت را در نمیابد و دیدگانی دارند که به آنها آیات حق را نمیبینند و برایشان گوشهایی است که به آنها سخن حق را نمیشنود، آنان همانند دامها هستند،بلکه از آنان گمراه ترند. آنان بی خبرانند.» (اعراف،179)

بسم الله الرحمان الرحیم

«وقتى  جوان در یک کشورى بیدار شد، امید به بیدارى‌هاى عمومى در آن کشور افزایش پیدا میکند...»

برنامه و زمان بندی در صدا و سیمای کارمندی امری مهم و حیاتی است و کارمندی عمل کردن هم در پیچ و خم امور اداری و بروکراسی ضرورت آن است.
کارمندان صدا و سیما هم همین طور... و اما مدیریت هر مجموعه حرکت آن را مشخص و هدایت میکند که با کدام سیاست و به چه سویی برود.
فرمایشات رهبر انقلاب را از تلویزیون مشاهده کردم، ابتدا گمان کردم همان پخش اخبار تکراری روزمره است، اما انگار تازه اخبار پایان یافته بود. خلاصه ای از دیدار شرکت‌کنندگان در اجلاس جهانی «جوانان و بیدارى اسلامى» را طبق معمول پخش کردند، حتی به تکبیرات میان صحبتهای رهبری هم رحم نکردند و آنها را نیز حذف نمودند تا زمان برسد و فیلم شبانگاه پخش گردد! نکند که قضا شود! که البته تکرارش حتما به پاست.
وقتی به عادات سخیف روزمره و گزارشات معمول کارمند-مدیریتی دچار شویم، همین میشود که گفتمان اصلی به فراموشی میرود و زندگانی دنیوی بر ما سلطه می یابد و آن گاه که مشکل و یا بحرانی ایجاد می شود به دنبال درمانش میگردیم که کجایی ای غافل راه همین است که ولی ات میگوید...

آن سوی این مرزهای جغرافیایی این دیار عظمت عشق به ولی را میبینیم، اما چرا این به تصویر کشیده نمی شود آن چنان که باید؟!
اصلا بگوییم بی خیال، چرا یک گزارش خشک و خالی از جوانان انقلابی دیگر کشورها بعد دیدار با رهبری گرفته و پخش نشد؟ پس رسالت و خط مشی تان کجاست کارمندان سازمان عریض و طویل!!! باید مدیران را مورد عنایت قرار داد... اما اینها «آقا مدیر» اند!!

چه گزارشات و مستندهای زیبایی میتوان ساخت... فرصتها در گذر است... قدر نعمتها را بدانیم... تا فرصت هست وظیفه تان را رشد و توسعه دهید عزیزان خدمتگزار
خیلی زیبا میتوان کار کرد... چرا همیشه باید از انقلابیون عقب باشید؟! چرا برنامه های انقلابی را پس از مدتی به فرسایش میکشانید؟!

می گویند «عبرتها فراوانند و عبرت گیرندگان کم»
البته خدا خیرشون بده بچه های «پرس تی وی» را که دوبار فرمایشات رهبری را پخش کردند، اما این کار با هنر و روشهای مختلف و به صورت مستمر باید ادامه یابد نه تنها در یک روز خبری شود و فردایش به فراموشی سپرده گردد.

    پیامبر رحمت ^{صلی الله علیه و آله}، لشگری را به جنگ فرستاد ، چون برگشتند فرمود:
   «آفرین باد به گروهی که به جای آوردند جهاد کوچک را، و به جای ماند بر آنها جهاد بزرگ. گفته شد: ای پیغمبر خدا! چیست جهاد بزرگ؟ فرمود: جهاد نفس است»

   پیامبری که اسوه نیکویی برای جهانیان است به جهاد نفس پس از مجاهدتی سخت با دشمن کافر امر می فرماید. پیامبری که میراثی عظیم در تمام زمینه های زندگی برای ما به ارمغان آورده... پیامبری حریص برای مومنین و رحمتی برای جهانیان و توصیه هایی گرانسنگ برای همیشه ما...
  و اما نفس انسان از عالم غیب و ملکوت است و دارای مقامات و درجات... حضرت امام خمینی ^(ره)، فرزند زمانه پیامبر اعظم ^{صلی الله علیه و آله} این چنین نفس را به تصویر می کشد:

   «و از برای هر یک از مقامات و درجات آن جنودی است رحمانی و عقلانی که آن را جذب به ملکوت اعلی و دعوت به سعادت می کنند، و جنودی است شیطانی و جهلانی که آن را جذب به ملکوت سفلی و دعوت به شقاوت می کنند.
و همیشه بین این دو لشگر جدال و نزاع است، و انسان میدان جنگ این دو طایفه است: اگر جنود رحمانی غالب شد، انسان از اهل سعادت و رحمت است و در سلک ملائکه منخرط (آراسته به نعم الهی) و در زمره انبیا و اولیا و صالحین محشور است و اگر جنود شیطانی و لشگر جهل غالب آمد، انسان از اهل شقاوت و غضب است، و در زمره شیاطین و کفار و محرومین محشور شود.» (چهل حدیث،ص5)

و این جهاد با نفس ادامه دارد تا آنجا که در دامن مولا و امامان به شهادت رسیم...

پی نوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اگر خدا بخواهد و تمایل دوستان باشد، روند این پست ادامه خواهد داشت...